در ادامه ی بحث دیروز دست به دامان مهدی خلجی می شوم و از کتابچه اش نقل می کنم.
در ميان کتابهای آسمانی که من میشناسم هيچ کتابی به اندازه قرآن اروتيک نيست. وعدههای بهشت متمرکز است بر آميزش جنسی با حورالعين و نيز پسربچهها (غلمان). چشم و ابرو و اندامی که از زنان بهشتی در قرآن توصيف شده، چقدر میتوانسته برای اعراب جزيره العرب هوسانگيز و اشتهاآور باشد. (در اين باره به خصوص به دو کتاب از ابراهيم محمود پژوهشگر عرب بنگريد که هر دو را انتشارات رياض الريّس در بيروت چاپ کرده است: جغرافيای لذتها در قرآن (جغرافيه الملذات فی القرآن) و سکس و قرآن (الجنس و القرآن). در قرآن آيهای هست درباره آميزش جنسی با زنان از پشت (Anal sex) که تفسيرهای مفصلی از آن شده است: نساءکم حرث لکم، فأتوا حرثکم انی شئتم، يعنی زنانتان کشتزارهای شما هستند؛ از هر سو که خواهيد به کشتزارتان درآييد. فقيهان بسياری معتقدند که حکم جواز دخول در دُبُر زن (Anal sex) را از اين آيه میتوان استنباط کرد. فقيهان ديگری هم هستند که به کراهت شديد آن باور دارند. اقليتی هم به حرمت آن فتوا دادهاند. خود داستان يوسف و زليخا هم آناندازه به چشم فقيهان اروتيک به نظر میآمده که روايتی از امامان آوردهاند که زنان را از خواندن سوره يوسف بازداريد و در عوض آنها را به خواندن سوره نور (به خاطر آيات حجاب) واداريد. در قرآن لذت جنسی يکی از برترين لذتهای اين جهان و آن جهان شمرده شده است. از روايتها و حديثها چيزی نمیگويم که مدار اغلب آنها بر محور جنبه اروتيک زن است و به زن به چشم يک ابژه جنسی نگاه میشود. احکام مختلفی هم که برای زن صادر شده مبتنی بر همين برداشت جنسی از زن است. محققان عرب مجموعه روايات اسلامی را درباره زن به طور مستقل گردآورده و چاپ کردهاند که اميدوارم روزی به فارسی ترجمه شود. همه اينها نشان میدهد که جامعه پيامبر جامعهای است به شدت دلمشغول به سکس، به اين معنا که سکس از طبيعیترين و غريزیترين فعاليتهای آدمی قلمداد میشده است. پيش از اسلام در جزيرة العرب هجده نوع ازدواج وجود داشته است، از جمله اين شيوه که اگر زنی هوس خوابيدن با مردی را داشت، بر سر در خانهاش پارچه قرمزی میآويخت و مردان با اين نشانه به سراغش میآمدند و زن با هر کدام که میپسنديد میخوابيد. زنی که با مردان مختلف میخوابيد، اگر آبستن میشد اين حق را داشت که پدر فرزندش را انتخاب کند و اغلب هم مردان از پذيرش پدری سر باز نمیزدند (گاهی هم انتخاب نمیشد مثل مورد زياد ابن ابيه؛ يعنی زياد فرزند پدرش).
با پژوهشهای صورتگرفته معلوم شده است که زنان پيش از اسلام و در دوره پيش از مدينهی پيامبر آزادی جنسی حيرتانگيزی داشتهاند. بيهوده نبود که وقتی پيامبر درگذشت، زنان اشراف مدينه در روستايی در اطراف شهر گردآمدند و جشن و پايکوبی به راه انداختند. ابوبکر آنان را روسپی خواند اما تاريخنگاران امروزی اسلام ثابت کردهاند که آنها نمیتوانستهاند کسانی جز اشراف باشند (نگاه کنيد به نوشتههای پر اهميت فاطمه مرنيسی، پژوهشگر پرآوازه مغربی). پژوهشگری نامدار به نام خليل عبدالکريم در مصر مجموعهای از تحقيقات و کاوشهای بديع صورت داده، از جمله درباره زن در اسلام. جدا از کتاب سه جلدی مهماش شدو الربابه فی احوال الصحابه (نواختن رباب، رسالهای درباره ياران پيامبر) و نيز العرب و المرأه ( عربان و زن، رسالهای زبانشناختی و تاريخی درباره بينش عربان قديم به زن) کتاب مهمی دارد با عنوان دراز مجتمع يثرب، علاقة الرجل و المرأة فی العهد المحمدی و الخليفی، نساءکم حرثٌ لکم، فأتوا حرثَکم اَنّی شئتم (جامعه يثرب، روابط ميان زن و مرد در عهد محمد و خليفهها، زنان شما کشتزارهای شمايند، در کشتزارهاتان درآييد از هر جا که خواهيد). خليل عبدالکريم در اين کتاب کوچک تنها بر روايتهايی تکيه کرده از که نظر سند، هيچ فقيهی در گذشته و اکنون نمیتواند در صحت آن ترديد کند. نويسنده کتاب تلاش کرده تصويری از جامعه يثرب دوران پيامبر و نيز دوران ابوبکر و عمر به دست دهد، از معبر حيات جنسی آن جامعه. عبدالکريم نشان میدهد که چگونه پيامبر با وضع قوانينی درباره زندگی جنسی، مشکلات سختی با زنان داشته و نيز چگونه از اين راه جامعه يثرب را به مدينة النبی تبديل کرده است. جدا از مسأله روانشناسی خود پيامبر که مردی زندوست و زنباره بود، وضع قوانين برای محدود کردن فعاليت جنسی عربها نخست هدف اصلی پيامبر نبود. بعدها و به تدريج پيامبر دريافت که برای پيش بردن دعوت او، بايد فعاليت جنسی هوادارانش تحت قوانين تازهای درآيد و محدود شود. از جمله حکم زنا ( در آغاز حبس در خانه و بعد سنگسار) در اسلام وجود نداشت تا زمانی که پيامبر رشته جنگهايی را با مخالفان خود به راه انداخت. پيامبر در اين غزوات و سَريّهها ناگزير بود مردان جوان مدينه را گردآورد و به جبهه بفرستد. پس از چند جنگ، زنان به تنگ آمدند. در همين کتاب بر پايه روايتی، آمده که زنی در کوچههای مدينه به راه افتاد و فرياد میزد که آيا مردی در شهر باقی مانده تا با من بخوابد؟ آزادی زنان در ابراز ميل جنسیشان باعث شد که انگيزه مردان برای رفتن به جبهه تضعيف شود و بترسند از اين که زنانشان را از دست بدهند. حکم زنا صادر شد آن هم با چه مشقتهايی که پيامبر برای صدور و اجرای آن داشت. فاطمه مرنيسی که نوشتههای وی به زبانهای مختلف منتشر شده، در کتاب سکس و هندسه اجتماعی بر پايه مقايسهای ميان فرويد و غزالی نشان داده که اساساً تصوير اسلام از زن با تصوير مسيحيت تفاوت بنيادی دارد. در اسلام زن، از نظر جنسی، اندام و روانی فعال دارد و به همين سبب، مايه فتنه مردان انگاشته میشود و بر اساس روايتی از امامان شيعه مهمترين لشگر شيطان است. خليل عبدالکريم در نوشته خود نشان میدهد که پيامبر به رغم تلاشهای بسيارش، میکوشيد فقط تا آنجا که به دعوتش آسيب وارد میشود حيات جنسی پيروانش را محدود کند، چون نه خودش به چنين محدوديتی اعتقاد داشت و نه امکان اعمال چنين محدوديتی در چنان جامعهای وجود داشت. در جامعه پيامبر نه حجاب وجود داشت (حکم حجاب را عمر بنا به ضرورتهای اجتماعی جداسازی کنيزان از زنان آزاد و به تقليد از رسم ايرانیها وضع کرد) و نه جداسازی مکانی و محيطی ميان زن و مرد؛ به آن صورت که بنيادگرايان اسلامی امروزه خواهان آن هستند. (سالها پيش که در ايران بودم به درخواست خانم شهلا شرکت، مدير مسئول مجله زنان، کتاب خليل عبدالکريم را به تمامی ترجمه کردم. خانم شرکت از خوف خداوندانِ سنت و قدرت نتوانست آن را چاپ کند. اکنون که دور از ديارم، هيچ نسخهای از آن ترجمه ندارم). حاصل آنکه در قرون اوليه اسلام، زندگی جنسی بسيار آزادانهتر و روابط ميان زن و مرد بسيار بازتر از ادعای امروز بنيادگرايان بوده است. سبب آن نه آزادیخواهی اسلام که طبيعت مهارناپذير جوامع انسانی آن دوران بوده است. از اين گذشته بيان مسائل جنسی برای پيامبر و امامان و گفتوگو با آنها در اين باره بسيار آسان و عادی بوده است. کسی از امام صادق پرسيده است که آيا مرد میتواند فرج (عضو جنسی) زن خود را ببوسد؟ امام صادق پاسخ داده چه لذتی از اين بالاتر! روی همين بنياد، ادبيات اروتيک نيرومندی در جهان و تاريخ اسلام شکل گرفت که بیگمان با مسيحيت قابل مقايسه نيست. امروزه مردم مسلمان و حتا نخبهگانشان آگاهی چندانی از اين گنجينه اروتيک ندارند و بنيادگرايانی که اين ادبيات را میشناسند، هم، به انواع شيوهها از جمله حذف و سانسور و تحريف میکوشند
پ.ن. کامل این بحث را در بلاگ مهدی خلجی بخوانید.