Send   Print

معصومه شفیعی:
دو سه روز بعد از آخرين ملاقات ما- چهارم شهريور- در بيمارستان ميلاد، تيم ويژه عملياتی دستگاه قضايی كاغذ و خودكار براي گنجی می آورند و از او می خواهند كه كتباً مانيفست جمهوری خواهی و پاسخ نامه آيت ا... منتظری و آقای دكتر سروش را پس بگيرد؛ او قبول نمی‌كند؛ در مرحله بعد از او می‌‌خواهند دو نامه مذكور را پس بگيرد، او باز هم قبول نمی‌كند؛ در مرحله آخر به او می‌گويند كتباً تعهد بده اگر بيرون رفتی،‌هيچ حرفی نزنی و هيچ مصاحبه ای نكنی؛ گنجی باز هم زير بار نمی‌رود. سپس آنها در محل بيمارستان ميلاد در قرنطينه طبقه 12، چند نفری بر سر گنجی می‌ريزند و طی يك روز او را سه بار به شدت مورد ضرب و شتم قرار می دهند به طوری كه غرق خون می شود و دستش جراحت عميقی بر می‌دارد؛ سرش را به شدت به تخت می‌كوبند و در حالی كه الفاظی بسيار ركيك و زننده به كار می بردند، می‌گفتند: كسی كه چنين است، "خودش بايد برود" ما با او فلان و بهمان می‌كنيم. ماجرا به همين جا ختم نمی‌شود، پس از چند روز سرپرست آن تيم عملياتی، كه "سماواتی" ناميده می‌شود به آقای گنجی می‌گويد می‌خواهيم تو را مرخص كنيم، سپس همان افرادی كه ضرب و شتم گنجی را به عهده داشتند، برای ترخيص او می آيند. گنجی اعتراض می‌كند، سماواتی می‌گويد: "اينها می‌خواهند از تو دلجويی و عذرخواهی كنند" لذا گنجی را از بيمارستان سوار ماشين می كنند به بزرگراه چمران كه می‌رسند يكی از ماموران از صندلی جلو به عقب می‌آيد و روي پاهای گنجی می‌نشيند به او چشم بند می‌زنند و در حالی كه فحاشی می كردند دست‌های او را به صورت قپانی از پشت دستبند می‌زنند. دستبند قپانی زدن باعث آسيب ديدگی شديد كتف چپ آقای گنجی می شود. با وجود در رفتگی و درد شديد كتف او را به درمانگاه نمی‌برند، بلكه به بند انفرادی 2 الف می‌برند، به او دارو هم نمی‌دهند، دريغ از يك قرص؛ مسئول بهداری را به بند 2 الف می آورند تا چند جلسه كتف او را فيزيوتراپی كند.

معصومه شفیعی و افشای برخوردهای غیر انسانی با اکبرگنجی درمدت 52 روز
دنيا هفته بعد درباره وضعيت حقوق بشر در ايران تصميم مي‌گيرد
برای گنجی چه می‌توان كرد؟
ايتاليا گنجی را برگزيد
مراقبت های ویژه. کاریکاتور نیک آهنگ
معصومه شفيعی: به قول‌ها عمل نکنند، حرف می‌زنم
لزوم گزارش يك هيات مستقل بين المللى از وضع اكبر گنجى، صدای آلمان
شعری به ياد گنجی، الف. تهرانی
گنجی یادآور سه تبار
اکبر گنجی به عنوان عضو افتخاری انجمن قلم (پن) سوئد برگزيده شد
نام گنجی را تکرار کنيم

پیشنهادی برای شروع یک حرکت جدید به نفع گنجی دارید؟ یک کار جدید و تازه. سرزمین رویایی از هر پیشنهادی که به نفع گنجی باشد استقبال می کند.

Send   Print

به نقل از: یک لیوان چای داغ

دين‌داران در باب «دعا» عقيده‌ دارند که:
۱) دعا می‌تواند باعث تاثير در امور عالم شود. پس امری واقعی است و افرادی وجود دارند که دعايشان در تغيير پيشامد‌های اين دنيا موثر است.
۲) دعا باعث نمی‌شود امور از مسير عادی خود خارج شوند. مثلا هيچ دعايی باعث نمی‌شود آب خالص در سطح دريا در ۱۰۱ درجه بجوشد و گرنه اسم آن معجزه می‌شود و نه دعا. در واقع دعا از طريق روند عادی امور محقق می‌شود.
۳) توضيح دقيق‌تری برای مورد ۲ اين‌که خداوند علاقه ندارد نظم عادي علت و معلولی عالم را بر هم زند جز در موارد بسيار خاص كه همان معجزه است. اين در حالی‌ است كه روزانه ميليون‌ها دعا در جهان رخ می‌دهد و تاثيراتی بر جای می‌گذارند. خود اين نشان می‌دهد كه دعا باعث به هم ريختن نظم نمی‌شود و گرنه هر روز بايد شاهد هزاران اتفاق عجيب می‌بوديم.

برای ادامه بحث بياييد فرض کنيم رابطه تمامي متغيرهای جهان را فرموله کرده باشيم. در نتيجه می‌دانيم جهان در لحظه بعد در وضعيتی قرار می‌گيرد که تابعی از وضعيت تمام متغيرهايش در لحظه قبل است و نيز می‌دانيم که بر اساس فرض بندهای دو و سه قرار است نظم علت و معلولی عالم به هم نخورد يعنی اين رابطه هميشه (حتی با وجود دعا) برقرار می‌ماند.
اگر موارد فوق را قبول داريد به اين مثال دقت کنيد:
«هواپيمايی در حال سقوط است و درويشی مستجاب‌ الدعوه در بين مسافران است. اگر درويش دعا نکند هواپيما قطعا سقوط خواهد کرد. درويش دعا می‌کند و هواپيما از سقوط نجات پيدا می‌کند.» بر اساس بند يک ما دين‌داران معتقديم که چنين داستانی محال نيست و امکان‌پذير است. شايد همه‌مان انواعی از آن‌را تجربه کرده باشيم. حالا بيايد روی ماجرا کمی دقيق شويم. برای اين که هواپيمايی که در حال سقوط بود سقوط نکند بايد اتفاقات واقعا فيزيکی در عالم رخ دهد. مثلا باد قوی بيايد که آن‌را در هوا نگه دارد. يا چرخ‌دنده‌ای که گير کرده بود آزاد شود يا خلبانی که بی‌هوش شده بود دوباره به هوش آيد و الخ. خود اين اتفاقات معلول زنجيره‌ای از اتفاقات فيزيکی ديگر در عالم هستند. مثلا برای اين‌که بايد بيايد بايد دمای جايی از زمين تغيير کند و برای اين كه دما تغيير كند بايد ابرها كنار روند و همين طور تا به آخر. يعني هر تغييری خود نيازمند تغيير در علت آن است و همين طور به آخر. از سوی ديگر دعای درويش باعث می‌شد تا چند اتفاق فيزيکی جديد در عالم رخ دهد که بدون اين دعا رخ نمی‌دادند. يعنی با اين دعا وضعيت آينده سيستم عالم از S1 (اين كه باد نيايد يا چرخ‌دنده گير كند) به S2 (آمدن باد و آزاد شدن چرخ‌دنده و ...) تغيير يافت بدون اين‌كه درويش كوچك‌ترين تغيير فيزيكی در عالم صورت دهد. او تنها كاری كرد كه كرد يك دعای معنوی بود. اين به اين معنی است كه دعای معنوی او بايد جايي «رابطه علت و معلولي» موجود در عالم را به هم ريخته باشد كه بدون تغيير فيزيكي وضعيت جهان تغيير كند يعنی فی‌المثل بدون گرم و سرد شدن هوا باد بيايد. پس ما به تناقضی در فرضيات سه‌گانه‌مان رسيديم.

سال‌ها است كه من هرچه به ذهنم فشار می‌آورم نمی‌توانم بفهم تاثير متافيزيك روی فيزيك چگونه اتفاق می‌افتد.