Send   Print

شادی صدر ادامه می دهد: "در پيش چشمم منظره ای ديدم که هرگز فراموش نمی کنم. خانم ها شروع به حرکت کردند، و در همان حال سرود می خواندند. حق خود را می خواستند."
و زير ضربات باتوم می خواندند:ای زن، ای حضور زندگی/ به سر رسيد زمان بندگی
و سرباز می زد: "ماموری به طرف من آمد. دختر جواني به او گفت: اگر به خانم بهبهانی دست بزنی، خودم را آتش می زنم. او هم شجاعت خود را نشان داد. مشت و لگد و باتوم. گفتم: من بيدی نيستم که از اين بادها بلرزم." و جمعيت، سرود را پی می گرفت:جهان ديگری ممکن است/ تلاش ما سازنده آنست/اين صدا، صدای آزاديست/اين ندا، طغيان آزاديست/ رهايی زنان ممکن است/ اين جنبش زاينده آنست...

تجمع زنان در پارک دانشجو به خشونت کشيده شد
نسرين درباره باتوم خوردنش توضیح داده
fuck the police
سرباز نزن! من مادر توام....
سیمین خانم
تلخی...
حمله نيروى انتظامى به تجمع روز زن در پارك دانشجو
پليس تجمع زنان در تهران را بر هم زد
عکس‌های آرش
درد، تحقير، و آتشی که ديگر خاموش نمی شود
بمان مادر،بمان در خانه ی خاموش خود،مادر
زن يعنی بزن!!!
درد داريم
ما که کار بدی نمی کردیم...؟!؟!
ترانه‌ی اجرا شده را بشنوید
روبوت عزیز! منم، انسان!
آره حق با ما است
زن یعنی زنده‌گی
مخالفت با که؟ و برای چه؟

Send   Print

از طریق: گلناز

دوستانم را هي گم مي‌كنم. تقريبن جمع متلاشي شده است اما پليس دست بردار نيست و باز ‌مي‌زند. با ستاره و فيروزه مهاجر ايستاده ايم. مرد نظامي مي گويد كه برويم. ستاره مي گويد اينجا مكان عمومي است و مي‌خواهيم بايستيم. مرد تنومند دستش را بالا مي برد و پس گردني محكمي به ستاره مي زند و موهايش را مي كشد و هل‌اش مي دهد. من و فيروزه مي‌رويم كه كه جلويشان را بگيريم. كشيده اي به گوش فيروزه مي كوبد و لگدي به پهلوي من. فرياد مي زنند گم شيد كثافت ها . و من آرام راه مي‌روم . مي گويد سريع . و من باز آرام راه مي‌روم. فرمانده به من اشاره مي‌كند و دستور مي‌دهد اين را خوب برن. زبانش خيلي دراز است. با باتوم مي‌زند با باسن ام و با لگد به ساق پايم. و من باز آرام راه مي روم . با هر ضربه ي متناوب باتوم شوكي وارد مي شود و دردي همه ي تنم را مي‌گيرد. ستاره دستم را مي‌گيرد و لنگان لنگان مي‌كشدم. نگران فرناز ام . نگران مريم ام . نگران الهه ام و پروين و نوشين.