رفتن چه ساده است ساکت و مغرور بالهای زمان را شکستی پرواز تو در اوج یادآور کوچ زیباترین پرستوهای این دشت ثانیهها برایت دلتنگاند و کوچه شبها بدون لالایی تو نمیخوابد هرجا که باشی نفسهایت در نبض زمان مکرر میشود ... ...
مرگ پایان کبوتر نیست