June 07, 2006
زخم

هی رفیق:

هر چه فکر کردم برایت چیزی بنویسم یادم نیامد. فقط پاراگراف اول بوف کور در ذهنم به یاد تو تکرار می‌شود:
“ در زندگی زخم‌هایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می‌خورد و می‌تراشد “


http://www.dreamlandblog.com/2006/06/07/p/11,57,47/