درس خوندن تو این اوضاع جام جهانی بسیار سخت است. من بیشتر یاد امتحانات ثلث سوم دبستان یا راهنمایی میافتم. هوای گرم آخر بهار، میوههای بهاری ایران مثل زردآلو و گیلاس و توتفرنگی ناخودآگاه بوی امتحان دارند برای ما.
و من به جای اینکه بشینم درس بخونم نشستم بلاگها رو میخونم و همش با خودم میگم دیگه از ساعت 11 شروع میکنم. اما هنوز هیچکار نکردم. یادمه بچه هم که بودیم همهی درسها را به عشق استراحت بین مباحث کتاب میخوندیم و در حین درس هم همش حواسمون به شیطنتهای اون موقع بود. منم مامان رو که ازم درس میپرسید همش حرص میدادم.
حالا شاید امروز فوتبالها رو بگذارم به عنوان استراحت بین درس. اما سه بازی رو اگه بخوام استراحت کنم میترسم امروز هیچی درس نخونم. چند روز پیش هم که برای اولین بار کولر آبی اتاقم رو درست کردیم و راه انداختیم با بوی پوشالهای نم زدهی کولرم یاد امتحانات ثلث سوم افتادم. بوی امتحان، بوی استرس، بوی ورقهای استنسیل امتحانی مدرسه. روزهای آخر مدرسه نمیدونم چرا همیشه آقای مدیر و ناظم مهربون میشدند؟ لابد دلشون برامون تنگ میشده، همینطور که دل ما اینروزها برای اونها.