از طریق: زندگی روی ترن هوایی
یک سوال نسبتا ساده:
چرا وقتی از جنده ها حرف می زنیم نگاهمان جنسیست؟ فاحشه ها زنند همیشه و هرزه ها دختران لوند با چهار تار موی بیرون و کمی رنگ و لعاب صورت؟
«هرزه مرد» نداریم؟ کسی که به قول خودمانی «چهار تا دوست دختر را به هم HANDLE می کنه» اگر هرزه نیست پس چیست؟ کسی که انسان دیگری را هرزه می داند/ می بیند/ می خواهد، همان که عاملیت انسان بر زندگی خویش را نمی بیند / نمی خواهد مصداق بارز چیست؟
برادر گرامی که با احلیل آخته به دنبال «جنده زنان» است، همان که «چهار عقدی و چهل صیغه ای» اش را به شعر هم می کشیم و به شادی رقص کنان تکرارش می کنیم، «جنده مرد» نیست؟
این داستان عرف است، بار معنایی کلماتی چون «جنده»، «فاحشه»، «تن فروش»، «روسپی» و «هرزه» غیر قابل انکارند، که اگر جز این بود با گفتن کلام «فاحشه» تصویرهای عمیق ذهنمان مردها را هم به یاد می اورد که «هرزه» اند و «فاحشه» و چه و چه.