گفت امروز دادگاهش بوده. رای قبلی تایید شده و همسر ایشون تعهد کردن هر چهار ماه یک عدد از سکههای مهریهی ایشون رو بدن. حساب کردیم برای 150 عدد سکه میشه 50 سال. یعنی هر سال تنها 3 عدد سکهی ناقابل.
میگفت تا بیست روز وقت دارم تا اعتراض کنم. بهش گفتم اگر به جای تو بودم حتمن وکیل میگرفتم تا حقم رو بگیرم. گفت: نه ارزش نداره. پسرم دست اونه هنوز. تا وقتی برای حضانتش اقدام کنم دلم نمیخواد باباش از این مطالبهی 22 میلیون تومانییه من در مضیغهی مالی باشه و داد و هوارش رو سر بچهی بیگناه بزنه. در حالیکه داشتیم به دین مبین اسلام فحاشی میکردیم گفت: باز خوبه من کاری دارم و درآمدی و الان احتیاجی به این پول ندارم، اون بدبختهایی که بعد از طلاق شغل و درآمدی ندارن چکار میکنن با این قوانین مردسالارانهی دادگاههای کثیف ما؟
شما بودید چکار میکردید؟
پ.ن. لازم به ذکر هست که من خودم با این بازیهای مسخره ایدئولوژیک به نام مهریه مخالفم. و اگر روزی ازدواج کنم تمام شرایط را برابر درنظر میگیرم. مثل دو عدد انسان. سوال من در شرایطی است که خیلی از دختران این سرزمین خواسته یا ناخواسته بنا به رسم و رسوم قدیمی و یا از روی چشم و همچشمی به این معامله تن میدهند.