فکرهایم قبل ازخواب داشت کمکم تمام میشد که پسر فهمیده به دادم رسید. برای من به عنوان فردی که در دورهی راهنمایی نماز میخوندم ( البته هفده رکعت آخر شب ) تا به امروز که به بیمذهبی رسیدم افکار زیادی از ذهنم گذشته است. اما هنوز در بین وجود خدا یا عدم وجود یک خالق برای هستی شک دارم.
بیشترین چیزی که انسان را به سوی خدا پرتاب میکند نظم جهان است و در مقابلش تکامل داروینی است. راحتتر بخواهیم صحبت کنیم باید بگویم با توجه به اینکه شرایط کرهی زمین بعد از میلیاردها سال برای زیستن مساعد شده است وجود حیات در این کره زیاد قابل اهمیت نیست. چراکه وقتی که تمام زمینههای آن وجود دارد خودبهخود حیات ایجاد میشود و هر وقت از بین رفت مانند آنچه برای دایناسورها رخ داد همه چیز تمام خواهد شد.
اینکه قویترین تلسکوپها هم تنها چهار درصد فضا را میتوانند رصد کنند برای من پراهمیت است. شاید در دنیاهای دور که چندین هزار سال نوری از ما فاصله دارند شرایط برای حیات فراهم باشد و زندگیهایی پیشرفتهتر از کرهی زمین یا ابتداییتر وجود داشته باشد. حالا کلی موضوع دارم برای اینکه قبل از خواب بهشان عمیق فکر کنم. نظر شما برای نحوهی تشکیل حیات چیست؟ به یک خالق دانا اعتقاد دارید یا تکامل داروینی را قبول دارید یا شاید چیز دیگری؟