گفتم: در بست تا دریم لند چند میبری؟
گفت: 4 هزار تومن
گفتم: چه خبره؟ با دو هزار تومن میشه رفت تا فلان خیابون
گفت: همینی که هست. پیاده میشی یا برم؟
گفتم: نه! مرسی پیاده میشم.
پیاده که شدم دیدم هنوز چند متری نرفته محکم زد رو ترمز و از تاکسیاش پیاده شد.
گفت: مرتیکه .... مگه طلب باباتو داری ؟
گفتم: چیه مگه؟
گفت: چته درو محکم میزنی؟ فلان فلان شده
رومو کردم به خیابون و خودمو زدم به نشنیدن. ترسیدم الان بیاد با زنجیری یا قفل فرمونی بزنه تو سرم. با اینکه خودمو زده بودم به نشنیدن اما فحشهاش توسرم میچرخید. خودمو لعنت کردم که ماشینمو برنداشتم.