نزدیک بود سکته کنم. تا عصر همه چیز درست بود. این داون شدنهای همیشگی سایت هم برام عادی شده. اما شب که اومدم هیچی از مطالب اخیرم روی سایت نبود. انگار من از هفتهی پیش هیچی ننوشتم و همه غیب شده بودند. برای من این نوشتهها مهماند. دفترچهی خاطرات مناند. بیکار هم نیستم که بنویسم و بعد آقای هاست بزند همه را پاک کند. حال بدی داشتم و با دستانی لرزان همه مطالب را در فایلهای ورد که اول نوشته بودم توی هارد پیدا کردم و دوباره گذاشتمشان اینجا.
اما تا زمانی که آقای هاست جواب این غیب شدگی مطالب من و داون شدنهای پیدرپی سایت را ندهند برای اعتراض، نخواهم نوشت. حالا امروز زده مطالب ده روز مرا به فنا داده شاید میزد یکسال نوشتههای من را پاک میکرد. توی این ایران میخواهی یقهی چهکسی را بگیری؟
بسیار متاسفم برای آقای هاست که نه برای خودش و نه برای مطالب دیگران ارزشی قایل نیست. و شاید باید برای خودم متاسف باشم که این همه نوشته را روی فضای چه انسان بیمسولیتی امانت گذاشته بودم.