برسد به دست آقای ساماندهی و عمو فیلترچی:
تازگیها شنیدهام که باید سایتها را نزد دفتر و دستک شما ثبت کنیم، به کسی نگویید اما کلی خندهام گرفت. گفتم شاید این باز، مهروزی جدیدتان باشد اما شک داشتم به عقل شما و مهروزیهایتان.
راستش را بخواهید در نزد من شما خامتر و احمقتر از آنید که برای فرزندان این کشور کاری کنید. آنچه در این بیست و خردهای سال انجام دادهاید همه در کشیدن حصار و زنجیر و نه گفتن خلاصه میشود. حال که قرار است باز حلقهای به وضع اسفناک موجود اضافه کنید شما را بگویم که نه تنها دشنامتان نخواهم داد بلکه در دل به روی منورتان خواهم خندید.
نه تنها سایتها و بلاگها را نزد شما ثبت نخواهیم کرد بلکه هر چه توان داشته باشیم برای آزادی فکر و اندیشهی خود و دوستانمان به کار خواهیم بست. باشد تا روزی فرزندان ما، نوشتههای این روزها را بخوانند و بلاگرهای فارسی که مورخان بیادعای دوران حکومت شما هستند ثبت کنند این روزهای افسانه و آه را. ربع قرن وقت داشتید تا دریابید که ما عدوی شما نیستیم، انکار شماییم. اما افسوس.
* احمد شاملو
ضد خاطرات: ساماندهی یعنی چه؟
حاجی واشنگتن: طرح ساماندهی سایتها و بلاگها
بلوط: ثبت بلاگ و مشکلات بعدی
جادی: سایتم را در هیچکجا ثبت نخواهم کرد
نیکاهنگ: کنترل وبسایتها و وبلاگها
پسر فهمیده: برنامهام برای این بلاگ
عصیان: ساماندهی یک بمب گوگلی دیگر
زندگی روی ترن هوایی: تو رو خدا ارباب، میشه من از اینترنت استفاده کنم؟
آذرستان: خر تو خر ایرانی
خاطرات الهام: نامهای به تو فیلترچی