ـ " به کجا چنین شتابان؟ "
گون از نسیم پرسید
ـ " دل من گرفته این جا
ز غبار این بیابان
هوس سفر نداری؟ "
ـ " همه آرزویم اما
چه کنم که بسته پایم؟ "
ـ " به کجا چنین شتابان؟ "
ـ " به هر آن کجا که باشد به جز این سرا، سرایم "
ـ " سفرت بخیر اما تو و دوستی، خدا را
چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی،
به شکوفهها، به باران،
برسان سلام ما را"
شفیعی کدکنی
+ گوش کنید: علیرضا عصار. گون