بعد از تمام شدن برنامهی سیزده بدر در حالیکه اکبرآقا و خانوادهاش زبالههای روز سیزده خود را کنار درخت جا گذاشتند راهی خانه شدند. آخر شب اکبرآقا پیژامهی راهراه اش را پوشید و رختخوابها را وسط اتاق پهن کرد. یک ساعت بعد در حالیکه کارش با مرضیه خانم تمام شده بود از روی او کنار آمد و پشتش را به او کرد. در حالیکه پیژامهاش را بالا میکشید، به پهلوی راست خم شد و متکایش را زیر سرش تنظیم کرد و دراز کشید. اکبر آقا مثل هر شب به محض اینکه به خواب رفت، شروع به خر و پف کرد، با این تفاوت که امشب صدای خر و پفاش از همیشه بلندتر بود.
آن سوتر در میان آبهای بینالمللی خلیج فارس، کاپیتان مو بور و چشم آبی آمریکایی، جک راس کنار عرشهی ناو آیزنهاور ایستاده بود و پکهای عمیقی به سیگارش میزد. چشمهایش را که تیز میکرد چراغهای پالایشگاه آبادان از دور زرد و سفید پیدا بود. در حالیکه کاپیتان دست راستاش را روی کلتش میکشید آخرین پکاش را عمیقتر زد، ته سیگارش را به آب انداخت و راهی اتاقش شد.
+ پنج تن از اعضای کمپین یک میلیون امضا بازداشت شدند
+ تیتر اول تایم: آیا سکوت بریتانیا نتیجه خواهد داد؟