قرار بر این بود متنی بنویسم و از لطف شما برای تولدم تشکر کنم. دیدم چه چیزی قشنگتر از نقاشیهای مادرم؟ تقدیمش میکنم به شما دوستان نادیدهام که کاش میدانستید چقدر دوستتان دارم.
گاهی وقتها از مجازی بودنم غمگین میشوم. مثل امشب که داشتم امضای مامان را پاک میکردم تا مهر دریملند را پایش بگذارم. گاهی لجم میگیرد. دلم میخواهد اعلام کنم فلان روز مادر من در فلان نمایشگاه گالری دارد اما نمیشود. این جزو مصایب مجازی بودن من است. اما آنجا که پای تابوها به میان میآید میبینم من راحتترم . ترسم هم کمتر است. در زندگی برای بدست آوردن بعضی چیزها باید قید بعضی دیگر را بزنی.
پ.ن. برای سایز بزرگتر اینجا را ببینید.
پ.ن.2. رادیو زمانه مطلب در اینجا چار زندان است را امروز به صورت فایل صوتی درآورده و لیدای عزیز خوانده است. دوست داشتید میتوانید اینجا فایلش را دانلود کنید و بشنوید.