Send   Print


وقتی ساکن سرزمین رویایی کوچک بود از چند چیز خیلی می‌ترسید: صدای بلند جاروبرقی، رفتن به سلمانی چون فکر می‌کرد الان قیچی آفا می‌رود در چشمش، دکتر رفتن و روز اول مدرسه. در تمامی این حالات آنقدر گریه می‌کردم که اشک‌هایم تمام می‌شد :)
با تشکر از حضرت سرهرمس مارانا که این کار خوب را شروع کرد.

کسانی که تا کنون نوستالژی فشانی کرده‌اند:
+ سرهرمس مارانا
+ نیم
+ از زندگی
+ اعلی حضرت حاج‌آقا
+ آذرستان
+ بایرامعلی
+ زندگی روی ترن هوايی
+ خواب بزرگ

Send   Print

از طریق: شهرزاد

از همه‌ی دوستانی که زحمت کشیدن و پول واریز کردن ممنونیم. پول هایی که رسیده برای ترخیص دخترک کافیه و از همه‌ی کسایی که از طریق وبلاگ و ایمیل و اس ام اس از دوستانشون خواسته بودن کمک کنن تقاضا می کنم که به دوستانشون خبر بدن که دیگه لازم نیست پولی واریز بشه.
باز هم از همه تون ممنونم. فقط می تونم دعا کنم که هیچ وقت گرفتار نشین. یا اگه شدین کسایی مثل خودتون باشن که به فکرتون باشن.

دوری به تن لیک از دلم اندر دل تو روزنی‌ست
زان روزن دزدیده من چون مه پیامت می‌کنم

"مولانا"