ایرانی بازی یعنی حالا که ارزان شده بروی یک سیمکارت ایرانسل هم بگیری و در هر مشتات یک گوشی تلفن همراه داشته باشی. ایرانی بازی یعنی همهی درآمد سالیانهات را جمعکنی و با آن زمین یا خانه بخری تا چند ماه دیگر ثروتات دو برابر شود. یعنی در خیابان چشمانت تن دختران را وجب کند ولی خواهرت برای رفتن به سینما باید از تو اجازه بگیرد. یعنی همهی جوانیات را به دختربازی بگذرانی و موقع ازدواج، دنبال یک همسر آفتاب مهتاب ندیده باشی. یعنی بحث سیاست که میشود از اوضاع خراب ایران بنالی و موقع انتخابات در اول صف تحریمیها بایستی.
یعنی با خواندن چند تا کتاب خودت را نویسنده بدانی و جملات نامفهمومات را نشانهی روشنفکریات بدانی، دیگران را هم با چوب سانتیمانتالیسم نقد کنی. یعنی بعد از دو سال اقامت در فرنگ احساس کنی یادت رفته در ایران به جای گود مورنینگ چه میگویند. یعنی به صورت دوستات لبخند بزنی و برایش آرزوی موفقیت کنی اما در دلت به موقعیتی که دارد حسادت کنی. یعنی برای نشان دادن و ثابت کردن خودت دیگران را حذف کنی و اگر حذف شدنی نبودند آبرویشان را به دیوار میخ کنی. یعنی در تاکسی از عواقب استرس و اعصاب خرد ملت سخنرانی کنی و موقع پیاده شدن برای دویست تومان با راننده بحث کنی و در آخر پولت را طرفش پرت کنی. یعنی برای تفریح دست زن و بچهات را بگیری و در میدان شهر اعدام قاتلان را تماشا کنی. یعنی سه تا مدرک دانشگاهیات را به دیوار اتاقت بکوبی و هنوز کنار خیابان با دستات کنار زیپ شلوارت را بخارانی.
یعنی در خانه عرق سگی بخوری و جواد یساری گوش کنی، و در جمع دوستانت از تاسف در چشمانت اشک حلقه بزند که چرا کانت این روزها زنده نیست تا با او مکاتبه کنی. یعنی بعد از اینکه دوستت رازی را به تو گفت و از تو قول گرفت به کسی نگویی، تلفن را برداری و به دوست مشترکتان بگویی: خبرهای جدید برایش داری. یعنی فرق صدای ویولن را با سهتار ندانی و در جمع دوستانت دربارهی مضرات محسن نامجو برای موسیقی امروز ایران سخنرانی کنی. یعنی اگر دختری، قصد ازدواج نداری و میخواهی ادامه تحصیل بدهی، خواستگارهای با سوادت را با عشوهی شتری رد کنی و در سن سی و دو سالگی با پسر قصاب محل ازدواج کنی. یعنی اگر پسری، قصدت از دوستی با دخترها تنها، آشنایی برای داشتن یک همصحبت دربارهی مفهوم و سبک موسیقی پاگانینی و سینمای نوین فرانسه است.
پ.ن. تعدادی از موارد بالا شاید در هر کشوری وجود داشته باشند، اصرار خاصی مبنی بر اینکه فقط در ایران اینطور رفتار میشود ندارم. خودم را جدا از ایرانیها نمیدانم. من یک آدم عادی هستم مثل همه. اما به کارهایی که قرار است انجام دهم خیلی فکر میکنم. فکرهایم را هم، اینجا مینویسم.
+ اندر حکایت تشت طلا
+ سکینه دومونمو ببین شلیته و تونبونمو ببین