چند روز پیش در ملاقات با دوستی، دو گوشی موبایل او در دستانش برایم جالب بود. دلیلاش برای خرید یک گوشی اضافه ارزان بودن آن بود. هر کدامشان گاهی زنگ میزدند. همان لحظه تصمیم گرفتم چیزی بنویسم برای بعضی عادات مرسوم و عجیب ما ایرانیها. میدانیم که تهرانیها ولخرج و خوشگذران هستند، اصفهانیها پولدوست و ثروتمند، مشهدیها بدذات و آبزیرکاه. یزدیها خسیس و مهربان، ترکها سادهدل و خوشباور. چند سال پیش از یک روانشناس به روز و مطلع پرسیدم چرا مردم هر شهر را به صفتی متمایز میکنیم در حالیکه شاید تمام آنها را نتوانیم واجد این خصوصیات بدانیم. گفت: مردم هر شهر از صبح تا شب با هم در ارتباط اند. بیرون خانه روابط اجتماعی ناخواسته با هم دارند، ملزومات روزمره را از هم میخرند و هر کدام در محل زندگی خود ناخودآگاه روی دیگری اثر میگذارد. اینچنین است که یک خصوصیت در اکثر آنها همگانی میشود.
و اینگونه است که ایرانیها به خونگرمی و مهربانی در یک گروه بزرگتر از شهرهایشان، در دنیا مشهوراند. نوشتن و گفتن از عادات ناپسند که تاکید کردم شاید بین خیلی از جوامع دیگر هم وجود داشته باشد بیمهری به ایرانیان نیست. من به گمان خودم و با فکر و نگاهم به دنیای اطراف، آنها را نوشتم. در ایران امروز اینها وجود دارند نمیشود انکارشان کرد. تا کی میخواهیم نقاط منفی جامعهمان را بپوشانیم تا کسی نفهمد؟ با خودمان تعارف داریم؟ آیا به فرض اینکه چون بزهکاری نه تنها در ایران بلکه در اروپا و امریکا هم وجود دارد نباید از بزهکاری در ایران و علل ایجاد آن نوشت؟ شاید اینها تلنگری باشد برای کسانی که وقت زیادی برای دقیق شدن در رفتار شهر شلوغشان را ندارند. و این کمک میکند به شناختن نقاط ضعف و قدرت جامعهمان.