بگذار ضرب بگیرم روی دلم. بگذار برقصم با سایهام. بگذار اشکهای شوقم را روی سیمهای نازک تار دلم قطره قطره بریزم و بخندم. بگذار باز در رویاهایم با تو بخندم. بگذار با تو روی ابرهای بیانتها بدوم. بگذار با نوازش دستان تو از خواب بیدار شوم. بگذار صدایت که بیدلیل زیباترین آوا است در دنیای من، مرا صدا بزند. بگذار برگردم و تو را در قاب پنجره ببینم. بگذار یکبار تنها، فقط و فقط یکبار، لبانم آن گونههای آسمانیات را ببوسد. فقط یکبار نازنین. قاب عکسات را گذاشتم روی طاقچهی دلم. گفته بودم حیاط دلم را آب و جارو کردهام. بیا و ببار بر من.
پ.ن. خواهر نازنینم و یک دوست بینظیر به زودی، ایران میآیند.
+ انرژی مثبت وجودتان را عاشقانه از فاصلههای دور، برای پسر خانوم حنا بفرستید.