نمیدانم که چرا این کار را کردم. اصلن چرا روی قطعهی Boulevard of broken dreams کلیک کردم. همان که تو برایم فرستاده بودی. همان که هر دومان دوست داشتیم. اشتباه کردم. یعنی اصلن این اشتباهترین کلیک امشبم بود. حجم بزرگی از یاد تو و صدایت و شوخیهایمان به من هجوم آوردند. و من زیر آوار نگاههای مبهم تو و خندههای دورت تسلیم شدم.
شاید تجربه نکرده باشی، اما من حس میکنم سختی این ثانیهها را. وقتی با قطعهای خاطره داری یا یادگار از دوستی است که دیگر کنارت نیست، اگر سراغ آن قطعه رفتی باید خودت را آماده کنی برای یک جنگ تمام عیار. جنگی که تو همیشه در آن بازنده خواهی بود. جنگ با یادها و خاطرهها. با صداها و لبخندها. نبرد سختی است. دلت میگیرد. اما آرزو میکنم که تو به یاد من نباشی، شاد و خندان با دوستانت خوش بگذرانی.