از طریق: زن روزهای ابری
این یک دستور است؛ حالا، همین حالای برفی، فراموشت میکنم. فراموشم کن. شاید بعد، خیلی بعدتر، چشمت بیفتد به کسی که خندههاش، شبیه خندههای من است. نگاهم بیفتد به کسی که چشمهاش، همرنگ چشمهای توست. آن وقت دوباره هم را یاد میکنیم. این بار با لبخند شاید ... این بار با لبخند ای کاش ...