آن کلاغی که پرید
از فراز سر ما
و فرو رفت در اندیشهی آشفتهی ابری ولگرد
و صدایش همچون نیزهی کوتاهی، پهنای افق را پیمود
خبر ما را با خود خواهد برد به شهر
همه میدانند
همه میدانند
که من و تو از آن روزنهی سرد عبوس
باغ را دیدیم
و از آن شاخهی بازیگر دور دست
سیب را چیدیم
همه میترسند
همه میترسند، اما من و تو
به چراغ و آب و آینه پیوستیم
و نترسیدیم
+ سایز بزرگتر را اینجا ببینید. ظهیرالدوله
+ سایت رسمی فروغ
+ فروغ در ویکیپدیا
+ فیلم خاکسپاری فروغ
+ به یاد فروغ فرخزاد
+ شعرهای فروغ را بشنوید
+ دستهایم را در باغچه میکارم
+ خانه سیاه است ( قسمت اول و دوم )
+ روایت اسماعیل نوریعلا از خاکسپاری فروغ
+ شرکتکنندگان در مراسم تدفین