اینها رازهایی است که هیچ وقت فاش نخواهد شد. و همه روزی با صاحبانشان دفن خواهند گردید. عشقهایی ناکام و فراموش نشدنی روزهای دور. و از این بین هیچ کس نخواهد فهمید که دختری چند دلباختهی واقعی داشته و پاسخ منفی او به آنها و ازدواج با همسرش چه سرنوشتی در قلب آنها رقم زده است؟ هیچ کس نخواهد فهمید آیا همسر او به قدر آن پسرهای عاشق، دلباخته بوده است؟ در چنین لحظاتی، واقعیتهایی مثل ثروت و شهرت و توانایی افراد در عاشقپیشه خواندن خود، بازی زندگی را مثل قهوههای تلخ عصرهای پاییزی غیرقابل پیشبینی میکند.
و از این بین کسی نخواهد فهمید پسری که دختران زیادی عاشقش بودهاند، در پایان مرعوب زیبایی یا ثروت یا عشق خواهد شد یا نه؟ و او هرگز درک نخواهد کرد تصمیم پایانیاش چه تاثیری در قلب آن دختران عاشقپیشه خواهد داشت.
انسانها در لحظهی مرگ تنها جسمشان را با خود به گور نخواهند برد. رازهایی بس بزرگ و تاثیرگذار، همراه آنها دفن میشود که خود آنها در طول زندگی سعی کردهاند که فراموششان کنند. و عدهای آنچنان به رازهای قلب خود بیاعتنا بودهاند که وجودش را حتا در طول سالیان دراز حس نکردهاند.
هر سال بهار وقتی ابرهای بارانی آسمان را تنها میگذارند، جوانههای شقایق از کنار گور کسانی میروید که قلبشان عشق ناکامی را با خود به خاک کشیده است. قلب این انسانهای تنها و عاشق، زیر خاک بارانخوردهی بهاری هنوز میتپد و سالی یکبار، جوانهی شقایقی میشود کنار گورهای خاموش و تنهای قبرستانهای خلوت.