خوب است آدمیزاد مثل یک الماس خوشتراش چندین وجه داشته باشد. کمی هنر، کمی ادبیات، کمی سینما، کمی ورزش، کمی سیاست و کمی تفریح. تنها آینه است که یک بعد را نشان میدهد. خودت را. و آدم از دیدن خود هر روز و هر روز چیزی نمیآموزد. تکرار میشود و باطل. انسانهای یک بعدی برای من غیرقابل تحملاند.
تنها یک کار بلدند و اگر آن را انجام دادند، مقابل تلویزیون مینشینند تا عمرشان را تلف کنند. یا بلدند خوب پول بسازند و دیگر هیچ، یا خوب ورزش کنند و دیگر هیچ، یا فقط درس بخوانند و دیگر هیچ، یا فقط تفریح کنند. همین. زندگیشان در بین تمام زیباییهای دنیای بزرگ و بیانتها، فقط به یک کار ختم میشود. همانی که بلدند. فقط همان.
اما انسانهای یک بعدی زندگی آسان و راحتی دارند. زیاد فکر نمیکنند. زیاد سختی متحمل نمیشوند و زیاد از گذر زمان و نزدیکی لحظهی پایان نمیهراسند. چون همان یک کار خود را انجام دادهاند و به خیالشان تکلیفشان تمام است. در این دنیای وسیع و زیبا، هر چقدر ذهنت و دنیایی که برای خودت میسازی کوچکتر باشد، زندگیات آرامتر و بیدغدغهتر و هر چه بیشتر بدانی رنجات فزونتر خواهد بود.