April 07, 2009
داستان پل‌های آهنی

آنقدر به او فکر کردم تا اینکه بعد از 20 دقیقه زنگ تلفنم عکس او را به من نشان داد. اینکه من عمیقن به تله‌پاتی اعتقاد دارم سرآغاز ماجراهای شگفت‌انگیزی در زندگی من بوده و خواهد بود. و این اولین بار نیست که در حین تفکر عمیق به دوستی و یادآوری کارهایش خود او به من زنگ می‌زند. باید ایمان بیاوریم به آغاز پلهای آهنی میان قلب‌های گرم و دوست‌داشتنی.


http://www.dreamlandblog.com/2009/04/07/p/05,26,38/