تا قبل از سرو نهار همه به نوعی در آماده شدن میز کمک میکردند. غذا که سرو شد همه روی مبل راحتی لم دادند و بعد از کمی تعریف از غذا و آشپز به عنوان وظیفه و ادب، یکی بحث را با این جمله ادامه داد: چه خبر از انتخابات؟ به نظر شماها چه پیش خواهد آمد؟ بعد همه شروع کردند به اظهار نظر سیاسی. ( همانطور که میدانید در ایران همه سیاستمدار هستند ) هر کس از ظن خود یار خود میشد.
گوش دادم تا ببینم بحث به کجا میرسد. حرفها که ته کشید و قطعنامهی نهایی صادر شد، گفتم: میدانید چرا بحث سیاسی میکنید؟ گفتند: نه! خب هر کسی باید وظیفهی خودش را در قبال کشورش انجام دهد. گفتم: در صورتی که وظیفهای باشد و انتخاباتی هم باشد. شما بحث میکنید چون شکمتان سیر شد. شکمها که سیر میشود مردم تازه میرسند به سیاست. این شاید همان راز سال 57 باشد.