به یاد سالیان گذشته گاهی دلت برای بعضی از دوستانت تنگ میشود. چه آنها که از زبان تلخشان رنجیده بودیم مثل حسین درخشان که این روزها در بند است و خوب است یکی از خواستههای انتخاباتی دانشجویان آزادی بلاگرها باشد و آزادی بیان و دنیای سایبر. چه آنها که شیرین بودند و عزیز هستند هنوز چون هالهی سرزمین آفتاب، آلیس، شبح و ...
گاهی به بلاگهایی که خاک میخورند مثل یک کتاب کهنه سر رف - و کسی نیست دیگر گردگیریشان کند - نگاه میکنم و دلم میگیرد. انگار نه انگار زمانی این آدرسها بروبیایی داشتند و روزی یک بار خیلیها مثل من آنها را چک میکردند. در این روزهای شلوغ انتخاباتی که هر لحظه اخبار داغتر میشوند یادشان را گرامی میدارم و فکر میکنم اگر بودند چه مینوشتند. امیدوارم حسین درخشان زودتر آزاد شود شاید نتیجهی اعتمادش و حسظناش را گرفته باشد و با عقاید جدیدی دوباره بنویسد.
+ پرستو کجاست این روزها ؟