فقط برای فرزندان آیندهی ایران؛ که بدانند ما تا آخر ایستادیم، بغضهایمان را اشک نکردیم و فریاد زدیم. برای آنها تا بدانند ما باز چون پدرانمان و پدربزرگهایمان دردهایمان را شیون کردیم تا شاید کوههای سنگی این دشت صدایمان را بشنوند و بیدار شوند. ما از شقایقهای وحشی عاشقتر شدیم و از ابرهای بهاری خزر بیشتر باریدیم. برای آنها تا بدانند ما از آفتاب تموز دلهایمان روشنتر بود و هنوز که هنوز است با هر صبح و هر غروب این سرزمین با هر بیت حافظ و خیام با هر زخمهی تار باز یاد گمکردهی این سالهای خودمان کمی آزادی، کمی انسانیت و کمی شرافت میافتیم. ما اینجا در این سوی تاریخ ضربههای باتوم را با لبخند به جان میخریم تا شما دیگر چون ما و چون پدرانمان و پدربزرگهایمان دغدغهی حقوق بشر، آزادی، انسانیت نداشته باشید. ما زندگیمان را به سلولهای تاریک اوین هدیه دادیم تا شما فردا چون برفهای قلهی دماوند سربلند و رها باشید. اینها فقط برای شما و آزادی نسل ماست.
+ گوش کنید: محمد نوری. سفر به خاطر وطن
+ کلیپ سفر به خاطر وطن
+ اجرای وطن با سازدهنی