شصت و نه آرزو، رویا، شصت و نه نور چشمی مادر، چشم و چراغ پدر. شصت و نه تلاش بیسرانجام برای آزادی، شصت و نه اسطوره و شهیدهایی که گویی ادامه دارند در آب و خاک این سرزمین. شصت و نه فکر و خیال قبل از خواب. دیگر تمام شدند. دو ماه کمتر است که تمام شدند. دژخیمان فاسد سیهچرده، روی بعثیها و اسراییلیها را سفید کردند. روی نسلکشی مردم بالکان را. و این شصت و نه ستارهی شبهای تاریک سرزمین ما، چه خوب میدرخشند در این شبهای نازک و تفزدهی بیداد و تنهایی. این شصت و نه اسم تکراری و داستانهای خونین و جلادان نقاب بر سر تاریخ، مدام تکرار میشوند. افسوس که فکر کردیم باطبی و مومنی و سمیعینژاد و سیگارچی آخرین آنها هستنتد. آخرین اعترافکنندگان. اما دیکتاتورها به سیاهیها دل میبندند و ستارهها و درخشش خیره کنندهی ماه در شبهای تار، آنها را به کشتن فانوسهای دریایی وا میدارد. نمیدانند فانوسها که خاموش میشوند، ستارهای متولد میشود و در شبهای طوفانی راه را به کشتیشکستگان دریاهای دور نشان میدهد.
+ فهرست 69 نفره کشته ها به مجلس ارائه شد
+ نامه ابراهیم نبوی به احمدینژاد
+ دیروز و امروز تاریخ برای ما ایرانی ها به روایت عکس
+ 22 مرثیه در تیرماه اثر شمس لنگرودی را گوش کنید.
+ دو هفته در بازداشت لمپنها