August 28, 2009
دو چشمم را کند جیحون

من تا امروز نمی‌دانستم که آبروی نظام از تجاوز جنسی به زنان و مردان ایرانی هم وطن و شکنجه‌ی آنها در کهریزک و حمله به کوی دانشگاه مهمتر است. بسی مسرور گشتم که فهمیدم. شاید اسراییلی‌ها هم اینطوری فکر می‌کنند که بر سر غزه آن بلا را نازل کردند و با مردم فلسطین اینگونه بیرحمانه و ظالمانه رفتار می‌کنند.

چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون
دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند جیحون

چه دانستم که سیلابی مرا ناگاه برباید
چو کشتی‌ام دراندازد میان قلزم پرخون

زند موجی بر آن کشتی که تخته تخته بشکافد
که هر تخته فرو ریزد ز گردش​های گوناگون

نهنگی هم برآرد سر خورد آن آب دریا را
چنان دریای بی​پایان شود بی​آب چون هامون

شکافد نیز آن هامون نهنگ بحرفرسا را
کشد در قعر ناگاهان به دست قهر چون قارون

چو این تبدیل​ها آمد نه هامون ماند و نه دریا
چه دانم من دگر چون شد که چون غرق است در بی​چون

چه دانم​های بسیار است لیکن من نمی​دانم
که خوردم از دهان بندی در آن دریا کفی افیون
" مولانا "

+ تجاوز شده ولی دخول نشده !


http://www.dreamlandblog.com/2009/08/28/p/03,45,13/