به قول ریس جمهورمان فکر میکردم یک جو عقل داشته باشد. حالا گرهها کورتر خواهند شد و این جنبش سبز راهش طولانیتر. اما هیچ کدام از این شرایط سخت، تردیدی بر پیروزی آن نخواهد بود. من فکر میکنم کودتاچیان در حال متقاعد کردن خودشان هستند تا دروغهایشان را حداقل خودشان باور کنند. اینجاست که همه زیر لبهاشان چیزی مبهم زمزمه میکنند که: سرنوشت همهی دیکتاتورهای عالم یکی است. چه دشمن در فرودگاه بغداد باشد و او انکار کند، چه استادیوم بزرگ شیلی را با ویکتور خارای نازنین به رگبار ببندد و چه میدان تیان آنمن را خونین کند. راستش را بخواهید همه شان سرو ته یک کرباسند. انتظار دیگری نداشته باشید. پتک جنبش سبز بیصدا است. هنوز تنشان گرم است، حالیشان نمیشود چه میکنند با خودشان.
روزی خواهیم خندید به این روزهای انکار و نیرنگ شان. روزی که بیانیههای موسوی، در کتابهای تاریخ فرزندانمان ما را یاد این ایام بیاندازد. و برایشان از شور و عطش آزادی در این شبهای تبدار زمستان هشتاد و هشت تعریف کنیم. آنها سر و پا گوش خواهند شد. ما سر و پا بغض و اشک.
+ ببينيد: بارون بارونه ...