مهمانها در اتاق پذیرایی نشستهاند و حرف میزنند. من در اتاقم صدایشان را گوش میکنم و وبگردی میکنم. به نتایج جالبی رسیدم. مردها آنچنان جنبش سبز را تحلیل میکردند که مهمانهای بیبیسی و سازگارا هم نمیتوانستند. خانمها هم صدایشان میآمد که راجع به پارازیتهای بیبیسی و VOA صحبت میکردند و چنان از فرکانسها و هاتبرد و نایلست حرف میزدند که گویی چند سال نصاب بودهاند. حالا اینها را باید نوشت تا ناامیدان بدانند جنبش سبز زنده است. ما جنبش دموکراتیک ایران سبز را زندگی میکنیم. در مهمانی، در اداره، پشت چراغ قرمز، روی اسکناسهایمان. این قدرت ماست؛ چیزی که آنها ندارند.