March 27, 2010
رابطه‌های باز عمیق یا بسته‌ی سطحی

هفته‌ی آخر اسفند با شور دیدار بانو الف گذشت. برای بار دوم در سال هشتاد و هشت با هم خوابیدیم. یکبار اردی‌بهشت و اینبار در روزهای آخر اسفند. حتمن می‌دانید اتفاق‌های مهم زندگی آنقدر فراوان نیستند که روزمره شوند و تو بتوانی هر روز لذتش را ببری. سریع می‌آیند و می‌روند و تو باید ماه‌ها و سال‌ها طعم‌اش را فقط مزه‌مزه کنی و با یادش تنها خوش باشی. مهم اینست که بدانی این فرق دارد و از گونه‌ای دیگر است. حالا وقتش است که تکمه‌ی رکورد را بزنی و همه‌ی دو ساعتی که در سال شاید یک یا دو بار نصیبت ‌شود را ضبط کنی. چون می‌دانی ماه‌های زیادی باید بیایند و بروند تا باز این ثانیه‌های رقصان به رویت لبخند بزنند.

آن روز در آغوش من بانو از پسری که چند ماه پیش دلش را برده بود برایم گفت. این راز جدید بین ما شد. بانو درگیر یک رابطه‌ی ثابت است و ما راز‌هایمان را باید محکم و با اطمینان برای هم نگه داریم. برایم جالب بود که عاشق شده. عشق ممنوع هیجان و لذتش و سرگشتگی‌اش بیشتر است. منم از دخترانی که باهشان دوستم برایش گفتم. از اخلاق‌هایشان و کارهایمان و رابطه‌مان. بعضی‌هایشان را دیده بانو، مرا نصیحت می‌کرد که چرا تا حالا با فلانی نخوابیده‌ای؟ منم دلایلم را برایش گفتم. با یک بطری شراب از میخانه‌ی کوچک و مخفی من خانه‌ام را ترک کرد. و دیگر ندیدمش.

دیروز زنگ زد. وقتی نیست می‌دانم حالش خوب است و درگیر زندگی‌ و رابطه‌اش است. گفت برای یک سفر خارجی ایران را ترک می‌کند. تولدش را تبریک گفتم. اولین نفر شدم. اولین بودن همیشه همراه با یک خوشحالی بی‌نظیر است که فقط اولین‌ها می‌توانند درکش کنند.

اینکه بانو الف باشد در زندگی من خودش یک الماس بی‌قیمت است در دستان لرزانم. ما نه زیاد صحبت می‌کنیم و نه زیاد هم را می‌بینیم. اما می‌دانیم در بدترین شرایط او هست. کسی هست که رازت را کامل و از ته دل بتوانی به او بگویی. کسی هست که می‌توانی بدون هیچ حرفی و در سکوت مطلق با او بخوابی. همین که باشد کافی‌ است. مهم نیست او مال تو نیست. هیچ کس مال هیچ کس نیست. او باید باشد. چه دور، چه نزدیک، او باید خوشحال باشد، بخندد و عاشق شود. از رابطه‌اش راضی باشد و همین کافی است. همین بودنش کافی است. این یک شعار روشنفکرانه و توخالی نیست. من این نوع رابطه - که برای خیلی‌ها احمقانه جلوه می‌کند- را زندگی می‌کنم. این سبک زندگی را ترجیح می‌‌دهم به رابطه‌های ملکی سند خورده شش دانگ و طلاق‌های عاطفی و ادامه‌ی اجباری و از سر زور رابطه‌ا‌ی کپک زده.

پ.ن. هنوز گردنبند فیروزه‌ای اش بر گردنش بود.
+ به سلامتی بانو الف گوش کنید: Sarah Slean. Willow


http://www.dreamlandblog.com/2010/03/27/p/10,19,56/