در زندگی زخمهایی هست که خوره نیستند تا روحت را آهسته در انزوا بخورد و بتراشد، آنها درد جانکاهی هستند که از دانستن یک حقیقت تلخ که زیاد هم به تو مربوط نیست بر تو خودش را غالب میکند و تو تا زمانی که میدانی و آلزایمر به فریادت نرسیده است، باید احساس درختی را داشته باشی که موش کوری ساقهی تنومند و پیرش را با دندانهای نادانیاش سوراخ میکند.