با عرض سلام
لازم دیدم پس از مشاهده چند روز رفع فیلتر سیاه شما از سرزمین رویایی نکاتی را به حضور نامبارک عرض کنم.
اول: فیلتر بودن یا نبودن سرزمین رویایی اثری در اعتقاد من به نوشتن و آگاه بودن و آگاه کردن نداشته و ندارد. چه بسا عزم مرا جزم و مرا مصممتر از گذشته کرده است.
دوم: به عنوان عضو کوچکی از جنبش آزادی خواهی سبز ایران از هیچ تلاشی برای آزادی بیان و عقیده و احترام به مخالف و ترویج آن دست بر نخواهم داشت. رسوا کردن دولت کودتایی و آقای کودتاچی کوچکترین وظیفهی من است که تاکنون سعی به انجام آن داشتهام. این تازه ابتدای راه سبز امید است. طاقت بیاورید که آخر شاهنامه خوش است.
سوم: تمام تلاش خودم را خواهم کرد تا با سادهترین و کوچکترین ابزار اطلاعرسانی دخمههای سیاه و تاریک شما را به نور آگاهی روشن کنم و هراس شما با فیلترینگ امثال من رفع نخواهد شد.
چهارم: شاید راحت باشد تا روزنههای کوچک آب را با روشهای ابتدایی بست اما این رود خروشان و عصیانزدهی اطلاعات و لذت زندگی در دهکدهی جهانی را نمیتوانید با بیل فرسودهی خود منحرف یا مهار کنید.
پنجم: کار شما و جنگ با سایتهای بیشمار ایرانی و غیرایرانی اینترنتی عبث و توان فرساست و عرض خود میبرید و زحمت ما میدارید. ستیز با آسیابهای بادی شما را بیش از پیش مضحکه عالم کرده است و نتیجهی آن به کرات در کتابهای تاریخی از پیش مشخص است.
ششم: کارزاری که شما آن را برای خودتان به جهنمی بدل کردهاید نه با چند بلاگ و سایت اطلاعرسانی بلکه با هزاران ایرانی بیشمار سر و کار دارد که از هیچ تلاشی برای آگاه بودن و آگاه کردن مردم سرزمینشان کوتاهی نخواهند کرد.
هفتم: تمام تلاش خودم را برای مبارزه با فیلترینگ مضحک شما و اطلاع رسانی عبور از سد لرزان آن خواهم کرد.
هشتم: برای این مینویسم چون آزادم و به آزادیام سخت اعتقاد دارم و کسی نمیتواند مرا از این حق محروم کند. برای این مینویسم که دلم میخواهد چندین سال دیگر پاسخی برای نسل بعدی که میپرسد: پس شما چه کردید؟ داشته باشم. برای این مینویسم که آزادی را دوست دارم و برای رسیدن به آن از یک کشور دیکتاتوری محروم تلاش خواهم کرد. قلمم روزی میایستد که قلبم بایستد، اما آزادی و قلب تپندهی آن هیچگاه نخواهد ایستاد. این را دالانهای نمور خوفناکترین زندانهای دیکتاتورهای تاریخ گواهی میدهند.
با احترام
سرزمین رویایی
دومین جمعهی امرداد هشتاد و نه