تقویم برای من در روزهایی ورق میخورد که سبکتر روی ابرها پیادهروی کرده باشم یا روزهایی که بانو الف را دیده باشم. او ستاره نیست که گاه و بیگاه در شبها بدرخشد. او یک ستاره دنبالهدار است که هر چند وقت در آسمان برقی میزند و اگر در همان لحظه نگاهت بر سیاهی بالای سرت باشد میبینیاش و اگر نباشد باید چند سالی را یا چند صد سالی را منتظر باشی. او که بیاید از خودش جاپای سفیدی در آسمان میگذارد که تا مدتها میتوانی به همان خش سفید روی سقف آسمان دل خوش کنی.
تنها بودن با بانو الف، نگاه کردن به چشمهایش و دست در آبشار موهایش بردن، در آغوش کشیدنش، خندیدن به زمین و زمان، مست کردن و قهقهه زدن با او، همیشه جزو اولین دلایل من برای زندگی بوده است. او مثل هیچکس نیست و به طرز وحشتناکی کامل است. با او زندگی شاد میشود و آسمان به رویم میخندد. با او تقویم زندگی من ورق میخورد. از بهمن سال گذشته تا امروز ستاره دنبالهدارش گذر نکرده بود از تقویم من. امروز نوبتش بود. و رسید. به راستی که عشق بازی با او زندگیات را زیر و رو میکند. او با قد بلندش، موهای رها روی شانهاش، سینههای کوچک و سفیدش، و تن چون گندمزاران طلایی اش، هر کسی را میتواند از پا در آورد. خوابیدن با چنین کسی را به تمام بهشت دروغین و حوریانش افسانهایاش ترجیح میدهم. این یک اعتراف است.
+ برای بانو الف
+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml