در تمام این سالها این فاجعه بزرگ هر روز کنار گوشمان تکرار میشد و توجه نمیکردیم. در روزنامهها و در تریبونهای رسمی. و آن به لجن کشیده شدن بعضی لغات پارسی بود بطوری که نخواهند توانست تا چند سال در مقابل گوشهای ما کمر خمیدهشان را راست کنند. هر چه تقلا کردند بیشتر در این باتلاق فرو رفتند. مدفون شدند. و این تکرار مکرر مشمئزکننده، آنها را بیشتر و بیشتر در برابر گوشهای ایرانیان منفور کرد. آنقدر که باید چند سالی بدون شنیدن نامشان بگذرد تا زمینهای افکار ایرانیان چون مراتع بیمصرف آیش شود تا شاید سالهای دیگر بتواند تنها شنیدن نام منحوسشان را تحمل کند.
تعدادی از کلمات بیگناه قربانی این جنایت به شرح زیر اند:
التزام عملی ـ دشمن ـ بصیرت ـ فقیه ـ انتخابات ـ مردم ـ دموکراسی دینی ـ فتنه ـ استکبار ـ مشت محکم ـ جامع الشرایط ـ مقلد ـ صدا و سیما ـ میشود و میتوانیم ـ غربزده ـ بدحجاب ـ سند چشمانداز ـ هنر متعهد ـ فریبخورده ـ سرباز گمنام ـ عوامل ـ مفسد فیالارض ـ مقنعه ـ مکروه ـ جانسوز ـ عترت ـ اخگر ـ تبریک و تسلیت ـ خس و خاشاک ـ چشم فتنه ـ مقطع حساس فعلی ـ به فرموده ـ قاضی ـ حجاب برتر ـ قبولی طاعات و عبادات ـ خود جوش ـ مصونیت ـ فراکسیون اصولگرایان ـ معلومالحال ـ سهمیه ـ تعصب ـ ایرانی اسلامی ـ ممنوعالکار ـ عوامل خودسر ـ فرقههای شیطانی ـ گروهک ـ استصوابی ـ احتیاط واجب ـ ولی ـ معذوریم ...
کلمات مشمئزکنندهی پیشنهادیتان را در قسمت کامنتها بنویسید.
+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml