هنر بیانتهاست. هر کس هر کاری دلش بخواهد میتواند بکند. آزادی همین است. من فقط نظرم را میگویم. و آن هم این است که عکسهای امثال تهرانی و کیانیان برایم با عکسهای یک عکاس آماتور هیچ فرقی ندارند و حاضر نیستم وقتم را در نمایشگاههای سلبریتیهای ایرانی اینگونه هدر کنم. دلایل من قدری فرق دارند و این وابسته به نوع نگاه من به دنیا است.
کسی میتواند مترجم باشد مجسمهساز باشد، شاعر باشد و هنرش را هم بفروشد نوش جانش. اما کسی اگر با نردبان بازیگری رفت بالا و معروف شد مثل تهرانی وامهایش را از مشایی گرفت و نمایشگاه زد و هر عکسش را فلان قدر گزاف فروخت این برای من غیر قابل پذیرش است. یعنی همه میتوانند بروند چنین نمایشگاهی و بهبه و چهچه کنند من نمیروم. حالا این یاکریمها که آقای کیانیان عکسشان را گرفته و میگوید کلاغاند دانهای سه میلیون و پانصد خدا بدهد برکت به اوضاع آشفتهی هنر این سرزمین که غورباغهها هم هفتتیر میکشند.
چند عکاس با سابقهی بالاتر از سی سال میشناسید که گنجینهی عکسهای تاریخی و اجتماعی ارزشمندشان دارد خاک میخورد لای خنزر پنزرهای خانهشان؟ چند هنرمند نقاش؟ چند مجسمهساز؟ چند نوازنده میشناسید که در تنهایی غریب خویش ماندهاند و آثار هنریشان جز رنگ خاک، رنگ هیچ نمایشگاه داخلی و خارجی را ندیده است. یکیشان میشود مکرمه قنبری. همه که این شانس را ندارند. برای این میگویم که شخصن درگیر چندین نمایشگاه بودهام و با چندین هنرمند واقعی دربارهی قیمتگذاری و شهرت بحث کردهام. یک خودنویس گرانقیمت کسی را نویسنده نمیکند و خریدن دوربین هم کسی را عکاس.
حالا اگر فکر میکنید کلاغهای آقای کیانیان و صدای قارقارشان در بلندگوهای نمایشگاه و نمکهای سفید کف آن میارزد بروید قرض کنید و سه میلیون و پانصد که شد میتوانید یک تابلو را بخرید و ببرید خانه وصل کنید دیوار و تا آخر عمر به عکس آن یاکریمها زل بزنید و احساس دیدن کلاغ کنید. کاش لااقل سود نمایشگاه صرف امور خیریه میشد تا خریداران کمتر احساس حماقت کنند. این اولین و آخرین نمایشگاه نخواهد بود. حافظ و سعدی کیارستمی هم از اسلافش بوده و باز هم خواهند بود کسانی که هنر را روی چهارپایهی شهرتشان بفروشند. امیدوارم روزی برسد که شخص را با هنرش بسنجیم نه هنر را با شخص.
+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml