+ Nader and Simin, a Separation
+ Director: Asghar Farhadi
+ Photo: Habib Majidi
+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml
+ Nader and Simin, a Separation
+ Director: Asghar Farhadi
+ Photo: Habib Majidi
+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml
بلند بالا با چشمانی سیاه و خط چشمانی درشت و دلربا در آستانهی در ایستاده بود. فکر کردم چه خوش به حال کسی است که یار اوست. وقتی فهمیدم تنهاست تصمیم گرفتم کمی صحبت کنم باهاش. هنوز سر صحبت باز نشده بود که گفت: باید خرج کنی. خرج داره ها ! اول منظورش را نفهمیدم فکر کردم شاید کادو یا ناهار و شام را میگوید مهمانش کنم. بعد خیلی ساده و آهسته گفت: صد تومن. شبی صد تومن.
روز بعد به قهوه دعوتش کردم. از دوستانش گفت و از اینکه چطوری خودش درآمد دارد و از کارش راضی بود. گفت: این روزا که هوای بارونی و بهاری لواط شده مردا بیشتر حشری شدن و بیشتر بهم زنگ میزنن. دیشب چهار تا مشتری داشتم تا چهار صبح. اینکه برای هر مشتری صد تومان درآمد داشته باشد باعث شده بود نتواند خودش را به درآمد کم شغل اصلیاش که در دانشگاه برایش چهار سال درس خوانده بود قانع کند. تا جایی که توانستم از زندگیاش سؤال کردم از صبح و شبش و از رابطههایش. دلم میخواست بدانم اینها چطور زندگی میکنند، چه احساسی دارند به دنیا. از دوست پسر قبلیاش گفت و اینکه دیگر رابطه را دوست ندارد. صورت و اندامش نقصی نداشت. گفت: دوستام هستند که پنجاه یا هفتاد میگیرن اما خوب اونا نه اندام دارن نه قیافه. برایم تجربه جالبی بود. وقتی صحبت میکرد دستانم را میگرفت کمی لبخند میزد و با چشمانش رازهایش را با من تقسیم میکرد بی هیچ ترسی. وقت خداحافظی گفت: بوست نمیکنم اما هر وقت خواستی از تو هشتاد میگیرم.
+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml
امروز که داشتم لباسهایم را در لباسشویی میچپوندم به زندگی یکنواخت و کسلکننده آاگ فکر میکردم. اسمش رو خودم انتخاب کردم. شاید سی و پنج سالی داشته باشه. بدون هیچ آرزو و انگیزهای گوشهی انباری تمام این سالها کز کرده و رختچرکهای ما را بیهیچ منتی میشوید. خرجش هر چند سال یک تعمیرکاره و چند قطره روغن یا یک قطعهی یدکی. باید خیلی خسته و دلچرکین باشه. هیچ وقت آدمبزرگها به فکر زندگی ماشین لباسشوییشان نیستند. آنها آرزو دارند زودتر بچههایی که پس انداختهاند راه بروند و خوندن و نوشتن یاد بگیرن و دانشگاه و دست آخر مثل آدم آهنی حتمن باید ازدواج کنند. این خیلی کسلکننده است. همینکه آدم طبق یک برنامه از پیشتعیین شده در ذهن مامان و باباهای مقرراتی زندگی کند. گاهی فکر میکنم ماها آدمآهنیهای خوبی هستیم.
داشتم میگفتم که آاگ زندگیاش را دوست ندارد. حداقل تفریح ندارد یا حتا یک همصحبت که وقتی خانه ساکت میشود بتوانند با هم دو کلوم اختلاط کنند. همه بدون هیچ توجهی لباسهایشان را در حلقش مچاله میکنند و حتا زحمت نمیدهند آنها را آهسته با نظمی یا ترتیبی آن داخل بچینند. هیچ وقت هم من نشنیدم که آاگ از این وضعیت احمقانهی خونه ما شکایتی داشته باشه. حتا وقتی با غرولند و اخم و سرو صدای زیاد مشغول چرخاندن چرخ دندههایش هست هم نمیشه از نگاهش چیزی را خواند. آنقدر تو دار هست که حتا من با آنکه روحیات آدمها را از چشمهایشان میفهمم نمیتوانم تشخیص بدهم حالش امروز چطوره. ما بچهها باید آنقدر به این اسباب و اثاثیه بیاهمیت توجه کنیم تا به دنیا ثابت کنیم میشود حتا ساعتها به زندگی یک ماشین لباسشویی فکر کرد و برایش دل سوزاند.
+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml
هیچ وقت از گذر زمان خوشحال نشدهام، کاش جایی بود که عقربهی ساعتها مدام نمیچرخیدند و هیچ وقت زمان نمیگذشت و میشد همچنان در آلبوم عکسهای قدیمی زیر سایهی لبخندهای رنگ و رو رفتهی مادربزرگ زندگی کرد. یک سرزمین رویایی نزدیک همین روزمرهگی ما باید باشد. سرزمینی که زندان نداشته باشد و سر سفرهی هفت سیناش کسی برای همسرش و دخترش و پسرش بغض نکند. این بود بهاریهی من برای آغاز یک دههی جدید در زندگی همهی ما. دههای که امیدوارم با آزادی و آبادی این سرزمین خسته به پایان برسد. چنین باد.
+ با گرامافون سبز سرزمین رویایی گوش کنید: استاد بنان. بهار دلنشین
+ ببینید: دنگ شو. عشق آمد
+ گوش کنید: عیدانه: سبز و سبز
+ گوش کنید: عیدانه: میرسد اینک بهار
+ کامنتها برای دید و بازدید عید باز است
+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml
به من قول داد دفعهی دیگر که مست باشد با هم صحبت کنیم. این خیلی خوب است. یعنی برای بچههایی مثل من که بعضی نگاهها، بعضی حسها برایشان یک دنیا ارزش دارد خبر خیلی خوبی است. خب حالا یک دلیل کوچک دیگر برای ادامه زندگی دارم: حرف زدن با رفیقی در پاریس که یک شب بارانی به من یک قول وسوسهانگیز داده است.
هوا کمکم دارد بهاری میشود. من نیمهی اول سال دوباره متولد میشوم. عاشق گرما هستم و آفتاب. لباس کم و سبک. روزهای طولانی و هوای روشن تا ساعت ۸ شب. این آدم را زنده میکند. متنفرم از کنج خونه خزیدن و سرما و لباسهای سنگین و سوزهای بدون برف. این روزها به استقبال بهار میشود خوشحال بود و به همه عابرهای در حال خرید عید لبخند زد.
+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml
دوباره یک دوست دیگر و دوباره خداحافظی آخر. شب آخر حرفهای نیمهکاره و صحبتهایی که همهی این سالها روی دلمان مانده بود. نه او آخرین نفر است و نه این آخرین وداع. دلشوره دارد و چمدانهایش هنوز وسط اتاق پهناند. او هم مسافر قطار بیبازگشت تبعید ناخواستهی پاکترین فرزندان این خاک است. در آغوشش که میکشم هیچکدام حرفی نمیزنیم. ساکتیم و خودمان خوب علت این سکوت را میدانیم و تمام این شرایطی را که خانوادهها و ایرانیان را به اینجا رسانده است.
در راه بازگشت به تمام روزهایی فکر میکنم که با هم گذراندیم و تمام حرفها و خندهها. همیشه بعد از خداحافظی فکرم پی اینطور ماجراها میرود و همیشه هم بغض میکنم. رفتگر خستهای کوچهی خاکستری را جارو میکشد. صدای خشخش جاروی پیرش برایم آشناست. در دلم لعنت میکنم کسانی را که این سرزمین را از این همه جوان با ذوق و اندیشه خالی کردند، و آنها چه بخواهند چه نخواهند مسول این تعفنی هستند که باتلاق را فراگرفته بدون این پیچکهای خوشبو.
+ ببینید: سلام آخر. احسان خواجهامیری
+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml
+ تظاهرات زنان ایران بر علیه حجاب اسفد ماه 57
+ هشتم مارس بر زنان ایرانی مبارک باد
+ دختران حماسه ساز
+ احمد شاملو: دختران انتظار
+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml
رفیق کسی است که بتواند نگاه تو را بخواند. اگر دلگیری اگر خوشحالی یا ذوقی داری در دلت، بدون اینکه احتیاج به توضیح و صحبت کردن داشته باشی از اول تا آخرش را در نگاهت ببیند. هرقدر توضیحات و آسمان به ریسمان بافتن و دلیل و مدرک آوردن کمتر باشد و با نگاهی دلت را بتواند درک کند، او رفیقتر است. اینگونه است که دوستات به مقام رفاقت نایل میشود. و حالا میتوانی شبها قبل از خواب خوشحال باشی که رفیقی داری بدون توضیح اضافه.
+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml
مارها به بعضی انسانها شرف دارند. آنها پوست میاندازند تازه میشوند و نو میشوند. بعضی آدم بزرگها هنوز مثل همان چهل سال قبلشان یا همانطور که مادرشان و پدرشان فکر میکرده به دنیا نگاه میکنند و روزهای تکراری را زندگی میکنند. گاهی تفاوتی در نحوهی زندگی آنها و پدربزرگ و مادر بزرگشان نمیبینی. آنها با همان عینکی به دنیا نگاه میکنند که قبلن عادت داشتهاند، دلشان نمیخواهد تنوع را تجربه کنند. از اندیشهها جدید و کارهای بدیع و جسورانه میترسند. کنج عزلت اندیشههای پوسیده و کهنه را به تجربهی خطر کردن در جادههای ناشناخته و بکر و تازه ترجیح میدهند.
+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml
+ ببینید: تهران ده اسفند مرگ بر دیکتاتور
+ ببینید: راهپیمایی خرید شب عید. تهران ده اسفند
+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml
ساعت ۱:۱۱ بامداد ۱۰ اسفند ۸۹ است. امشب در تاریخ جاودانه و فردا باز هم روز سبز دیگری به تقویم ما اضافه خواهد شد. خبر دستگیری رهبران سبز را کلمه تایید کرد و این فریادهای الله و اکبر و یاحسین میرحسینی که امشب بر بامهای تهران و ایران فریاد شدند فردا پتکی خواهند شد بر سر دیکتاتور. قطار دیکتاتور بدون ترمز در سراشیبی به سمت دره میتازد. شب پر التهاب و تف زده اما سرد ۱۰ اسفند را به خاطر بسپاریم. این بغض خفته در گلوی تکتک ما فردا منفجر خواهد شد، دیکتاتور کناری بنشین و میزان زندهبودن این فتنهی مرده را نگاه کن. فردا ماییم و تو. دستان خالی ما و سربازان سیاهپوش تو. یا حسین ... میرحسین ...
+ صدای الله و اکبر شبانه تهران ۹ اسفند ۸۹ ساعت ۱۰
+ فریاد یاحسین میرحسین تهران ۹ اسفند ۸۹ ساعت ۱۰
+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml