اگه روزی دری به تخته خورد و من ریس جمهور شدم، نه حتا اگه نخست وزیر شدم یا شاید وزیر آموزش پرورش یا هر چیز دیگهای … به جای گلواژه گفتن از پشت منبر سبز لجنی سازمان ملل برای صندلیهای خالی یه کار شگفتانگیز برای بچههای مدرسهای میکنم که روزهای آخر شهریور دلشان گرفته. هفتهی آخر تابستان را کارناوال شادی راه میاندازیم در همه جای کشور. هر کسی که سازی آوازی میداند دعوت میکنیم به خیابانهای شهر و همه مدادها و دفترهای ۴۰ برگ را حراج میکنیم. میخندیم و اونجاست که معلمهای مدرسه با بچههایی که هفتهی دیگر پشت نیمکتهای چوبی خواهند لرزید میرقصند، صحبت میکنند و با هم رفیق میشن. آره پسر اگه یه روز یه کارهای شدم حتمن اولین برنامهام همینه. بذار مثل کولیهای بیخاطره وسط خیابون برقصیم قبل از اینکه کسالت اول مهر همهی ما رو از پا دربیاره. شاید اون رقصها
تنها چیزی باشه که خاطرهی سیاه ما رو از روزهای ننگین دیکتاتوری کمی روشن کنه. پسر ...این خیلی فکر بکریه ...
+ غصه نخورین بیایید کولیهای بیخاطره رو نگاه کنیم. یک روزی نوبت ما میشه، همهی ولیعصر را آواز میخونیم:
Doga İçin Çal - Divane Asik Gibi
+ عکس: از دفتر کلاس اول ابتدایی من
+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml