Send   Print

پیدا کردن یک تکه طلا میان همه‌ی این ماسه‌ها کار آسانی نیست. و من همان موقع که ناامید و خسته به موج‌های ناآرام نگاه می‌کردم درخشش تو را دیدم میان همهمه‌ی دریای طوفانی. نگاهم که به تو افتاد، دریا از حرکت ایستاد. نمی‌دانستم اینقدر شایسته‌ی احترامی. بت‌پرستان اگر فرشته‌ای چون تو را می‌دیدند، دو زانو به خاک می‌افتادند. من هم خواستم بت‌پرست باشم. وقتی تو باشی و بشود مقابلت زانو زد، ستایش‌ات عادی‌ترین روزمره‌گی زندگی‌ام خواهد بود. تو باش … دستان من می‌داند با قدم‌های تو چه کند.

+ برای بانو میم

+ با گرامافون سرزمین رویایی گوش کنید: Sarah Slean. Sweet Ones

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml