تو باشی و من باشم و آفتاب کمی به پوستمان بخورد. من بگویم چای را دم کردم. خودم میریزم. تو بگویی: من قهوه میخورم. فنجانم روی میز است کنار روزنامهها. قهوهی تو و چای خودم را روی میز بگذارم و بیایم کنار تو دراز بکشم و به ردپای آفتاب روی دیوار زل بزنیم. حتمن در همین لحظه صدای گنجشکهای حیاط بلندتر خواهد شد. تو میخندی. برخواهم گشت به سمت صورت تو و خواهم گفت: صدای پرندهها را دوست دارم. تو هم همانطور که با دستانت شکلهای عجیب و غریب روی هوا میکشی به من خواهی گفت: منم. به همین سادگی. و من همان لحظه خوشبختترین مرد زمین خواهم بود.
+ با گرامافون سرزمین رویایی گوش کنید: Mariah Carey. Without You
+ برای بانو میم
+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید:
http://www.dreamlandblog.com/atom.xml