سالها قبل، پیش از آنکه عروس شود وقتی دوستانش را دعوت میکرد، من تازه میفهمیدم شیطنت دخترها چه شکلی است. وقتی با دوستانش خانه را روی سرشان میگذاشتند میدیدم دخترها هم اگر بخواهند از خنده ریسه بروند چه خوب بلدند. بهتر از ما پسرهای دبیرستانی دماغ گنده که کلاسهای دبیرستانمان بیشتر به صحنه جنگ شباهت داشت. امروز که این فیلم ساده و واقعی از چند دختر کاملن معمولی شهرم را دیدم فهمیدم هنوز آن شوخیها و خندهها بیدار است. زیر خرواری از نکبت و سیاهی، اما بیدار است.
چقدر خوشحال شدم. عصر جمعهام را رنگ کردند و خیلی ساده و بیآلایش همانی بودند که باید باشند. بیآنکه آرایش غلیظ این روزها صورت زیبایشان یا نگاه مهربانشان را محو کند. ما همینیم. همین آدمهایی که میتوانند جلوی دوربین برقصند و شکلک و ادا اطوار در بیاورند و همان چیزی باشند که واقعن دلشان میخواهد. ایرانیها تافتههای جدا بافته از بقیهی دنیا نیستند، هنر هم فقط نزد آنها نیست. ما آدمهایی هستیم با کوهی مشکل فرهنگی و اخلاقی و اجتماعی و از یک سو اگر کاری هم به کارمان نداشته باشند میتوانیم کارهایی کنیم که ای بدک نباشد. سر سوزن ذوقی هم داریم. همین بس است.
+ ببینید: زندگی اینجا آواز میخواند
+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید.