صاحب این صفحه عاشق شبهاست. شبها بیدار است، درس میخواند، نقشه میکشد، به سقف نگاه میکند و گاهی فکر میکند کاش صبحها هم مثل شبها آرام و ساکت همهی دنیا باهات رفیق بود. شبها ساخته شدهاند تا فیلم ببیند، کتاب بخواند، با دوستانش اساماس بازی کند، ایمیل بزند و پشت میزش ساعتها محو کارهایی شود که برای بقیه بیارزشاند. گاهی به دوستانش فکر میکند. خاطرههای دور شبهای جوانی، با خودش میگوید هیچ وقت نباید فلان شب را که مست بودیم با رفیقم فراموش کنم وقتی دراز کشیده بودیم روی تخت و زل زده بودیم به آسمان پرستاره، حتا اگر آلزایمر بگیرم. شبها دوستداشتنیاند، کوچههای تاریک عزیزاند و صدای صحبت عابرها و نور ماه بهترین بهانه برای ایستادن کنار پنجره است. اینطوری است که برای بعضیها حساب شبها و خاطرههایش از دیگر وقتهای کسل کننده روز جداست.
+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید.