سه سال است من با ناامیدی و یاس در هر بحثی، تئوری مخصوص خودم را مطرح میکنم و امروز متاسفانه عملن به جوابش رسیدم. هم خوشحال بودم و هم ناراحت. حدسم درست بود اینها که گلویشان را برای خلیج فارس و زیر آب رفتن پاسارگاد و غیره پاره میکردند برای آزادی و حقوق بشر و نسرین ستوده که تظاهرات نمیکنند، خیلی بهشان فشار بیاید کسب و کاراشان که در خطر باشد و شکمشان گرسنه یک دادی در خیابان میزنند. حاجی بازاریهای عزیز را میگویم. و همهی کسانی که تفکرشان حاجی بازاری است.
شکم و منافع شخصی آنها را مجاب میکند که اعتراض کنند نه حصر میرحسین، نه اعدام فرزاد کمانگر و در زندان بودن اکثر اعضای کانون مدافعان حقوق بشر. وقتی به جای سلولهای خاکستری مغز، قار و قور شکم و نان شب دستور صادر کنند وضع از این بهتر نمیشود. این است علت چند صد برابر بودن فست فودها و رستورانها در برابر کتابفروشیها و مراکز فرهنگی شهر. مردمی که به شکمشان بیشتر از فکرشان اهمیت میدهند و کورن فلکس اسپشل کی را بیشتر میشناسند تا ملکالشعرای بهار. این شاید راز درماندگی جهان سوم باشد. فقر فرهنگی و در اولویت بودن شکم بر فکر.
+ تظاهرات بازار تهران ۱۲ مهر ۹۱
+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید.
+ سرزمین رویایی در فیسبوک