Send   Print

چهار سال پیش در چنین روزی:

باید در دستگاه ماهور و به ریتم لطفی و صدای شجریان امروز به دنیا سلام کنیم. باید بعد از سی سال از اجرای تصنیف در دانشگاه ملی دوباره بر لب بخوانیمش. چندین باره و با لبخند. باید زمزمه‌کنان و با دلی سبز پای صندوق‌ها قدرت خود نشان دهیم و به دوستان سبز‌پوشمان با مهر بنگریم که این روزها، نادر اند و کمیاب. هر سی سال یکی شکوفه‌ای در تاریخ به گل می‌نشیند. از روزهای پرتلاطم مصدق تا شب‌های تکرارنشدنی اواخر دهه‌ی پنجاه و اینک در آستانه‌ی تحولی دیگر، بر لب بام سرنوشت، ایران دوباره و چندباره ایستاده است.

آنانکه سخن از تحریم می‌گویند تنهایند. و این سیل جمعیت را چشمان دگم‌شان شاید نبیند. اینک برای بهتر بودن، برای ارزش نهادن به هنر و هنرمند و معلم و کارگر و استاد و دانشجوی محروم باید بد را به شیاد ترجیح داد. پرواضح است این انتخاب بد و بدتر دیگر نیست. باید امروز نشان دهیم دیگر خواهان دروغ و خواری و ذلیل بودن در دنیا نیستیم. ما خواهان انگشت‌نگاری و متهم‌ دایمی بودن در فرودگا‌ه‌های دنیا نیستیم. ما سینما می‌خواهیم کمی ادبیات بی سانسور، کمی ‌شادی و فریاد با هر رنگی، سبز و قرمزش فرقی ندارد برایمان. ما دچار کمبود خنده شده‌ایم و حالا نوبت ماست که برای حق‌مان تلاش کنیم که سیاه‌پوشان با نیزه، خواهان خاموشی ما هستند تا بساط دیکتاتوری را کامل بر سفره‌ی ایران بچینند.

و اینک نوبت ماست که در گذرگاه به لباسمان ایراد گرفتند و بغض کردیم، نوبت ماست که سینمایمان را کنار خیابان حراج کردند، نوبت ماست که کتاب‌های نازنین‌مان را – تنها دریچه‌های رو به نور را – سانسور کردند و دم نزدیم، نوبت ماست که ستاره‌دارمان کردند و تنها گریستیم، نوبت ماست که سهمیه بستند بر جنسیت‌مان و خندیدند بر توقیف روزنامه‌هایمان. شاید امروز فقط وقتش باشد و دیگر حقی نداشته باشیم. شاید برای کمی خنده و عشق و دانایی، امروز وقت داشته باشیم. این فرصت را از دست نمی‌دهیم. سیاه‌پوشان در لجن افکارشان بی‌صدا غرق خواهند شد. زنده‌باد لبخند سبز این روزهای جوانان ناامید و خسته. زنده‌باد خنده‌های تلخ پدرانی که چندین بار تاریخ برسرشان چون امروز نازل کرده و هر بار مایوس‌تر از قبل در میانه‌ی راه برگشته‌اند. به ‌امید شادی بیشتر، صلح و دوستی با دنیا.

+ گوش کنید: ای ایران. شجریان
+ عکس: Yaldabox
+ صدای تو خوب است
+ گزارش کریستین امانپور برای سی‌ان‌ان
+ به خاطر این‌که روزی می‌خواسته معمار و نقاش و روزنامه نگار باشد
+ ازاین‌طرف آن‌طرفِ این‌روزها
+ یادآور سی سال قبل

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید.
+ سرزمین رویایی در فیس‌بوک