مرز نخ باریک نگاه در فرودگاه تا آنجا که چشم کار میکند برای پیدا کردن آخرین نگاه خیس پدر، مرز آخرین خواهشها برای ماندن وقتی که دیگر پس از آن دل میشکند و بند نمیخورد، مرز سکوت وقتی هر کلمهای خلوت ثانیهها را میشکند، مرز عاشق ماندن وقتی دلها فاصلهها را شکست میدهند، مرز حرمت آنکه دوستش داری وقتی میدانی دارد اشتباه میگوید و سکوت قشنگترین جملهی منظومهی شمسی است، مرز دلتنگی وقتی دلت میخواهد همهی دقیقههای تنهاییات را پنبهزن برایت بزند و آنها که دوست میداریشان در هوا دورت بگردند.
آدمیزاد نمیداند. آدمیزاد خیلی چیزها را نمیداند. آدمیزاد نمیداند هر چه میکشد از دست این مرزهای بیصاحاب لعنتی است.
+ ببینید: پالت، قاصدک
+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید.
+ سرزمین رویایی در فیسبوک