January 06, 2014
موضوع انشا: بصیرت چیست؟ بابصیرت کیست؟

برای داشتن بصیرت باید از آسمان به زمین پرتاب شده باشی یا شاید سقوط کرده باشی. باید کمی کور یا کر باشی و سکوت گورستانی صبح شنبه ۲۳ خرداد را نبینی یا شاید ببینی و خودت را به کوچه میرزا عبدالله بزنی. باید غیرقانونی قبل از تأیید قانونی انتخابات و شنیدن حرف‌های بقیه به یکه‌تاز بی‌خرد تبریک بگویی. برای داشتن بصیرت باید حداقل سه ملیون آدمیزاد را در خیابان نبینی بعد به نوچه‌ها و بسیجی‌هایت ساندیس بدهی و با تمنا برای خودت جشن خیابانی بگیری. باید کمی کوته‌بین باشی و فقط نوک دماغت را ببینی و جار بزنی نظر بنده به نظر این شیاد نزدیک‌تر است. آن‌هایی که بصیرت کافی دارند راهپیمایی سکوت معترضین به نتیجه‌ی انتخابات را اردوکشی خیابانی می‌دانند و بعد‌ترش با اتوبوس بسیجی‌ها را از شهرها‌ی اطراف گله‌گله جمع‌کردن را اجتماع خودجوش مردم می‌دانند.

افراد با بصیرت خیلی خاص هستند. آنقدر خاص که در ذهن کوچک ما جا نمی‌شوند. حاضرند با دشمن ۳۵ ساله سر یک میز بنشینند و مذاکره کنند اما یاران قدیمی خودی انقلابی‌شان را فقط چون گفته‌اند بالای چشمتان ابروست به عقوبتی دچار می‌کنند که دیوارهای کاه‌گلی از اوج بلاهت این تصمیم خنده‌شان بگیرد. افراد با بصیرت نه می‌دانند برگه‌های تانخورده‌ی رأی چیست نه می‌دانند کمبود تعرفه‌ی انتخابات کی اتفاق افتاد، آن‌ها نمی‌دانند چرا در یک انتخابات سالم باید پیامک‌ها قطع شود یا چطور می‌توان بعد از چهار ساعت ده میلیون رأی شمرد؟ افراد با بصیرت سرنوشت خودشان را گره می‌زنند به هرچه آدم بی‌بته‌ی روان‌پریش، آنکه دنیا را به مسخره کردن مردمشان واداشته و سیخ در لانه‌ی زنبور می‌کند و کریه می‌خندد. انسان‌های با بصیرت به راحتی و در آرامش دل، مردم هم‌شهری و همزبان خودشان را با یک عدد گلوله‌ی سربی نقش زمین می‌کنند و ککشان نمی‌گزد.

افراد با بصیرت چهار سال است فریاد می‌زنند و هر چه می‌توانند آسمان به ریسمان می‌بافند تا بتوانند این کلمه‌ی فتنه را با منطق جورش کنند، نمی‌شود که نمی‌شود. بعد از چهار سال سیصد نفر در یک میدان شهر با زور ساندیس و کیک هم نمی‌توانند جمع کنند. راز که از پرده برون می‌افتد هر روز تعفن هشت سال گذشته بیشتر فاش می‌شود، گل‌هایی که کوتوله‌ی مورد نظر با صدها میلیارد دلار به سر این سرزمین زده‌ دردش بیشتر می‌شود. برای داشتن بصیرت باید وجدانت را زیر پا لگد کنی از عزیز بودن دیگران پیش مردم ناراحت شوی و نرفته به قاضی برای خودت با دوربین‌ها و میکروفن‌های بی‌شمارت ببری و بدوزی. اگر می‌خواهی بصیرت داشته باشی باید بدانی کوچه‌ی میرزا عبدالله کجاست، باید بدانی حماقت یک خصیصه‌ی اخلاقی است که خودی و غیرخودی نمی‌شناسد.

+ مجمع دیوانگان: پدیده‌ی شگفت‌انگیز وقاحت
+ عنکبوت: نابخشودنی

+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید.
+ سرزمین رویایی در فیس‌بوک


http://www.dreamlandblog.com/2014/01/06/p/04,41,24/