باید اشکهای زیادی در سکوت سرازیر شوند چایهای زیادی را تلخ و سرد سرکشید باید جادههای خلوت زیادی را تنها رانندگی کرد، ساعتهای زیادی تنهایی فکر کرد، باید روزهای زیادی را بیهوده هدر داد شبهای زیادی را تا صبح بیدار ماند، باید تابستانهای زیادی از گرما تب کرد کتابهای زیادی را خواند و بعد فراموش کرد. باید بغضهای زیادی را فرو داد مشتهای زیادی را از ناراحتی گره کرد و هیچ نگفت، باید حرفهای احمقانهی دوستان زیادی را دور ریخت عصرهای زیادی بیدلیل به غروب آفتاب خیره شد. باید عاشق چشمهای زیادی شد و از سردی قلبهایشان یخ کرد، راههای زیادی را تا انتها رفت و بعد از خود پرسید من اینجا چه میکنم … تا بعد احساس کنی پخته شدی. به همین راحتی.
+ با گرامافون سرزمین رویایی گوش کنید: Sandman
+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید.
+ سرزمین رویایی در فیسبوک