خیلی وقتها تا سرمان درد نگیرد متوجهاش نمیشویم. تا زانو درد و دل درد نشویم بهشان توجه نمیکنیم. اصلن حس نمیکنیم گلویمان میتواند چرک کند که حتا نتوانیم حرف بزنیم. همیشه چیزهایی را حس میکنیم که مشکلی دارند. اگر درست و حسابی کار کند و وقت را دقیق بهمان بگوید باطری ساعت مچی را حس نمیکنیم تنها زمانی به فکرش میافتیم که ساعتمان چند دقیقهای عقب بیفتد.
آدمها رابطهای را حس میکنند که یک جای کارش میلنگد. رفیقی را حس میکنند که آنقدر با او نزدیک نیستند بتوانند چند ساعت کنار هم باشند و حضور هم را نفهمند. خیلی وقتها غریبهای را سوار ماشینمان کردهایم تا به مقصدش برسانیم و عذاب کشیدهایم. سکوت عمیق بین راه و فهم اینکه حرف مشترکی نیست. آنقدر او را حس میکنیم که انگار همهی ماشین را مثل یک روح سرگردان اشغال کرده. اینجاست که شروع میکنیم به صحبت کردن دربارهی چرندیات متداول دنیا تا کمی این سکوت سرد لعنتی را بشکنیم. و در مقابلش شده که ساعتها جادههای بیانتها را رانندگی کرده باشیم بیآنکه بغلدستیمان را حس کنیم. کسی که برای گفتن هر موضوعی احتیاج به کلاف سردرگم حرف و سخن نداریم. همان موزیک پسزمینه کافی است. کسی که عمیقن ریشههایت را درک میکند و هر چه سعی میکنی تا وجود یک انسان دیگر را کنارت حس کنی تلاشی بیفایده است.
و این بهترین راه برای امتحان کردن هر چیزی است. آیا سرت را حس میکنی؟ درد تیرکشندهی گردنات به تو یادآوری میکند چیزی آن طرفها اشکال دارد. آیا کسی را داری که بتوانی ساعتها، روزها یا شاید سالها کنارش باشی و حساش نکنی؟ فکر کنی او همان تویی که در کنار خودت داری برای خودت و دل خودت زندگی میکنی. حس نکنی یک آدمیزاد با بوی آدمیزاد یا احساسهای عجیب و خواستهها و آرزوهای غریب کنارت میلولد و شبها از این شانه به آن شانه میشود و برای رسیدن به آنها میتواند به راحتی از روی تو عبور کند. اگر رابطهات و رفیق همراهت را حس کردی و از دردش گاهی به خودت پیچیدی، بدان یک جای کار میلنگد. چیزی این میان ایراد دارد. همین.
+ با گرامافون جادویی سرزمین رویایی گوش کنید: Schindler's list - Main theme. piano
+ اگر سرزمین رویایی برایتان فیلتر است، عضو فید آن شوید.
+ سرزمین رویایی در فیسبوک